لطفاً یک پینوکیو برایم بسازید! (ص 16 و 17)

10.22081/poopak.2016.22970

لطفاً یک پینوکیو برایم بسازید! (ص 16 و 17)


گزارش از یک نجّاری

گزارش و عکس از: مریم قلعه‌قوند

نجّاری محل ما

پر شده از سر و صدا

اوستای نجّار تق و تق

کار می‌کنه تلق، تلق

میخ به روی چوب می‌زنه

ببین چه‌قدر خوب می‌زنه

با رنده، ارّه یا تیشه

تخته‌ها اندازه می‌شه

آقای نجّار تخته‌چوب بزرگی را از گوشه‌ی کارگاه برداشت، دستی به آن کشید و خوب نگاهش کرد. مداد را از پشت گوش برداشت، روی قسمت‌هایی از چوب با مداد علامت زد. بعد سراغ ارّه رفت و چوب را با آن برش داد. سپس تکه‌های چوب را با میخ و چکش به هم وصل کرد... تق، تق، تق...

حالا یک صندلی کوچک ساخته بود. صندلی را روی زمین گذاشت و آرام روی آن نشست. بله، خیلی محکم بود! خندید و دستی به ریش‌هایش کشید و صدا زد: «مسعود بیا! صندلی‌ات آماده است.»

مسعود که داشت گوشه‌ای از کارگاه، بازی می‌کرد، به طرف پدرش دوید. با دیدن صندلی جیغ بلندی کشید و به هوا پرید.

مسعود درودیان حالا خودش سال‌های زیادی است که نجّاری می‌کند. پدرش از دنیا رفته؛ اما عکسش روی دیوار است و هنوز می‌خندد! آقای درودیان در کارگاه پدرش که البته سال‌ها قبل، پدربزرگ در آن‌جا نجّاری می‌کرد، کار می‌کند. مثل پدر، مدادی پشت گوش گذاشته و یکی یکی میخ‌ها را روی چوب می‌گذارد و با چکش به آن می‌کوبد. آهنگ تق، تق در کارگاه می‌پیچد. آقای درودیان می‌گوید:

- یک روز پسربچه‌ای تنها به این‌جا آمد، مِن و مِن کنان گفت: «عمونجار... می‌خواهم یک سفارش به شما بدهم!»

گفتم: «بفرمایید در خدمتم!»

گفت: «لطفاً یک پینوکیو برایم بسازید تا یک پسر واقعی شود، آن‌وقت می‌تواند برادرم باشد و با من بازی کند!»

نمی‌دانستم بخندم یا گریه کنم. از تعجب دهانم باز مانده بود و با چشمان گردشده نگاهش می‌کردم!

آقای درودیان خاطره‌ی جالبی هم تعریف می‌کند:

- یک روز مشغول ساختن کمد بودم. هوا تاریک شده بود. حسابی خسته بودم، ولی باید سریع‌تر کمد را به مشتری تحویل می‌دادم! نوبت وصل کردن درِ کمد رسید. آن را وصل و کلید را هم قفل کردم. یکهو فکر کردم برق‌ها قطع شده! به اطرافم نگاه کردم. بله... متوجه شدم خودم داخل کمد مانده‌ام و اشتباهی قفل را از داخل وصل کرده‌ام!

آقای نجّار می‌گوید پدرِ و پدربزرگ و پدر پدربزرگم همگی نجّار بودند، برای همین اسم فامیل ما درودیان است. بچه‌ها می‌دانید که درودگر یعنی نجّار!

آقای درودیان می‌گوید شغل نجّاری یک هنر بزرگ است؛ چون نجّار یک تخته‌چوب را به همه شکل درمی‌آورد، مثل یک نردبان، قاب عکس و حتی نیمکت مدرسه و یا جاشمعی! خلاصه با کمک چوب، ارّه، میخ، چکش، رنده و... یک دنیا وسیله‌ی زیبا و متفاوت می‌سازد.

CAPTCHA Image