سلام، میانه‌ی شما با کتاب چه‌طوره؟!

10.22081/poopak.2018.65739

سلام، میانه‌ی شما با کتاب چه‌طوره؟!


گفت‌وگو: طیبه رضوانی

نغمه صالحی، نه ساله

سیدعلی‌رضا حسینی، نه ساله

زینب زندی، دوازده ساله

همان‌طور که می‌دانید ماه اردی‌بهشت، ماه برگزاری نمایشگاه کتاب هست. بعضی از بچه‌ها تا چشم‌شان به کتاب می‌افتد راه‌شان را کج می‌کنند و از آن‌طرف می‌روند. انگار نه انگار که کتاب طفلک دلش می‌خواهد توسط آن‌ها خوانده شود. این‌جور بچه‌ها دل‌شان می‌خواهد خودشان را با تلویزیون یا گوشی سرگرم کنند. در مقابل این‌ها بعضی از بچه‌ها هستند که به جای این‌که کتاب را بخوانند آن را قورت می‌دهند. یعنی تخصص دارند در خوردن کتاب.

چی؟ نه بابا! منظورم نی‌نی کوچولوها نیست. چون آن‌ها یا کتاب‌های‌شان را گاز می‌زنند یا خط‌خطی می‌کنند. منظورم آن دسته بچه‌هایی ا‌ست که عاشق کتاب خواندن هستند.

میانه‌ی شما با کتاب خواندن چه‌طوره؟

زینب: خیلی خوبه. من سعی می‌کنم اوقات فراغتم را کتاب بخوانم چون ماجراجویی را خیلی دوست دارم.

علی‌رضا: کتاب باید جالب باشه تا من دوستش داشته باشم. بعضی کتاب‌ها را می‌خوانم بعد می‌بینم آخرش قشنگ تمام نشده.

نغمه: من کتاب را دوست واقعی خودم می‌دانم چون مطمئنم به تمام سؤالات من جواب می‌دهد و برایم سرشار از انرژی مثبت است.

تا حالا نمایشگاه کتاب رفتید؟

علی‌رضا: بله مدرسه‌ی ما نمایشگاه کتاب دارد و پانزده درصد هم تخفیف می‌دهد.

زینب: فقط یکی، دوبار رفتم که البته کتابی نخریدم.

نغمه: بله من خیلی نمایشگاه کتاب را دوست دارم و آخرین باری که به نمایشگاه رفتم کتاب «آدم‌کوچولو» را خریدم.

وقتی وارد کتاب‌فروشی می‌شوید که پر از کتاب‌های مناسب سِن‌تان است چه احساسی دارید؟

نغمه: دلم می‌خواهد تمام‌شان را بخرم و همان‌جا بخوانم.

علی‌رضا: منم دلم می‌خواهد همه‌ی کتاب‌های آن‌جا را بخرم.

زینب: راستش من سردرگم می‌شوم چون نمی‌دانم کدام کتاب را انتخاب کنم. انتخاب کتاب برای من کار سختی است.

به نویسنده شدن فکر می‌کنید؟ این‌که یک روز خودتان کتاب بنویسید؟

علی‌رضا: بله. من یک کتاب نوشتم به اسم «شهریورنامه»؛ ولی چاپ نشده است.

زینب: من انشاهای خیلی خوبی می‌نویسم و معلمم گفته می‌توانم آن‌ها را چاپ کنم.

نغمه: من هم قصه‌ای درباره‌ی عروسی خورشید و ماه نوشتم و یک شعر به اسم ناهار خوش‌مزه.

آیا کتاب‌های ترجمه هم می‌خوانید؟

نغمه: بله خیلی. آخرین کتاب ترجمه‌ای که خواندم «آنشرلی» بود. کتاب‌های ترجمه باعث می‌شود ما با طرز فکر و فرهنگ مردم دنیا آشنا بشویم.

زینب: من هم کتاب‌های ترجمه را می‌خوانم و خیلی دوست دارم. دلم می‌خواهد بدانم نویسنده‌های کشورهای دیگر چه مطالبی را برای بچه‌ها می‌نویسند.

از نظر شما یک کتاب خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟

علی‌رضا: من کتاب‌هایی را دوست دارم که مطالب طنز داشته باشد. از آن کتاب‌هایی که وقتی بازشان می‌کنی شخصیت‌هایش به صورت برجسته از کتاب بیرون می‌آیند هم خیلی خوشم می‌آید. بهتر است که تعداد صفحاتشان هم کم باشد تا ما بتوانیم کتاب‌های بیش‌تری را بخوانیم.

نغمه: کتابی خوب است که باعث رشد بچه‌ها بشود و این‌که تصاویر و مطالبش جذاب باشد.

زینب: من کتاب‌های هیجانی و کتاب‌هایی که در مورد شهدا نوشته شدند را خیلی دوست دارم. چون از زندگی‌نامه‌ی شهدا کلی مطلب خوب یاد می‌گیرم.

فکر می‌کنید صد سال آینده کتاب‌ها چه شکلی هستند؟

علی‌رضا: فکر می‌کنم کتاب‌های صد سال آینده یک دکمه‌هایی دارند که وقتی آن دکمه را فشار می‌دهیم شخصیت‌های داستان یک‌دفعه به صورت زنده از کتاب بیرون می‌آیند و خودشان قصه را برای ما تعریف می‌کنند.

نغمه: همان‌طور که صد سال پیش مردم نمی‌دانستند کتاب‌های الآن ممکن است صوتی باشد من هم نمی‌توانم حدس بزنم که کتاب‌های صد سال دیگر چه شکلی هستند.

زینب: نمی‌دانم شاید با کتاب‌های الآن فرق داشته باشند، شاید هم شبیه کتاب‌های الآن باشند.

این جمله را کامل کنید..

اگر کتاب بودم...

علی‌رضا: از پیش بچه‌هایی که من را نمی‌خواندند فرار می‌کردم.

زینب: اگر کتاب بودم به این فکر می‌کردم که من چه چیزی ندارم یا چه چیزی را کم دارم که بچه‌ها ترجیح می‌دهند به جای خواندن من سراغ تبلت و گوشی بروند؟ سعی می‌کردم کاری کنم که برای بچه‌ها جذاب باشم.

نغمه: دوست داشتم هر شب با دادن خبرهای جدید خواننده‌هایم را شگفت‌زده کنم.

CAPTCHA Image