درخت خدا، چوب خدا (ص 26)، ایستگاه فضایی (ص 27)

درخت خدا، چوب خدا

مردی به باغی رفته، بر سر درختی نشسته بود و زردآلوی آن را می‌خورد. ناگهان مرد باغ‌دار از راه رسید و فریاد زد: «از خدا نمی‌ترسی که میوه‌های باغ رو می‌خوری؟»

مرد همان‌طور که زردآلو می‌خورد، گفت: «ترس برای چی؟ این درخت مال خداست؛ من هم بنده‌ی خدا هستم و از مال اون می‌خورم.»

باغ‌دار رفت، ریسمانی آورد و مرد را به درخت بست؛ بعد با چوب مرد را زد. مرد از درد فریاد کشید و گفت: «از خدا نمی‌ترسی منو می‌زنی؟»

باغ‌دار گفت: «ترس برای چی؟ تو بنده‌ی خدایی و من با این چوب خدا، بنده‌ی خدا رو می‌زنم.»

=======

سرگرمی

ایستگاه فضایی

مترجم: آرزو رمضانی

۱ـدر این تصویر یک صورت فلکی، ۲ ماهواره، ۳ راکت، ۴ بشقاب‌پرنده، ۵ فضانورد، ۶ آدم‌فضایی، ۷ تلسکوپ،  ۸ سیاره، ۹ عینک، ۱۰ ستاره وجود دارد. آن‌ها را پیدا کن.

CAPTCHA Image