نیای نوکها
منیره هاشمی
نمیدانم الآن چهطوری
رسیدم به دنیای نوکها
عجب رازهای بزرگی
خودم کشف کردم در اینجا
نوکِ جوجهی من چه ریز است
به اندازهی خردهی نان
چه اندازهگیری خوبی
غذا میخورد خوب و آسان
نوکِ لکلک اما بلند است
فرو میرود زود در آب
برای شکار است آخر
دراز است مانند قلّاب
**************
درختِ سبزِ خانه
زهرا وثوقی
دارم درختِ سبزی
توی حیاطِ خانه
بر شاخهاش کلاغی
دیروز کرده لانه
داده هزار گردو
باز این درخت زیبا
حتماً کلاغه گفته
مالِ من است آنها
چون زیر شاخههایش
امروز تا نشستم
فوری کلاغه آمد
نوک زد به روی دستم
اما کمی دلش سوخت
انگار او برایم
یک دانه گردو انداخت
آرام پیشِ پایم
|
ارسال نظر در مورد این مقاله