دوستم باران
منیره هاشمی
باز باران آمد
دانه دانه، نم نم
گربهها در رفتند
از خیابان با هم
*
موشها هم رفتند
زود توی سوراخ
یک کبوتر هم گفت:
بق بقو! یعنی آخ!
*
من نرفتم، ماندم
توی کوچه تنها
داشتم میدیدم
دوستم باران را
-----------------------
پاییز
نفیسه جعفرپور
در خانهی ما دیروز
باد آمد و هوهو کرد
پاییز به ما سر زد
با شال و کلاهی زرد
پاییز به هر شاخه
یک هدیهی رنگی داد
در رنگرزی او هست
مانند بهار، استاد
---------------------
بر بام چتر من
محمود پوروهاب
بارانِ پاییزی!
از آسمان پس کی
جَرجَر تو میریزی؟
*
چترم به من گفته
دارد شما را دوست
گفته: فقط عشقم
آواز خیس اوست
*
باران پاییزی!
چترم ببین، باز است
چترم ببین، بیدار
بر بام چتر من
لطفاً قدم بگذار!
ارسال نظر در مورد این مقاله