قصه‌های آقای یک‌دفعه

10.22081/poopak.2017.63627

قصه‌های آقای یک‌دفعه


 

مجید ملامحمدی

قطارسواری خوش‌مزه‌س!

1. آقای یک‌دفعه ناگهان هوس کرد با ننه سوار قطار شود. او بلیت خرید؛ اما دیر به قطار رسید!

(تصویر قطار که در حال حرکت است. آقای یک‌دفعه آویزان شده و ننه هم دنبالش می‌دود.)

- آی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی!

2. اما معلوم نشد هر دو چه‌جوری سوار قطار شدند.

- به به، چه کوپه‌ای! ای وای چرا شیشه‌هاش بسته‌اس؟

(تصویر یک‌دفعه که به دستگیره‌ی شیشه‌ی قطار آویزان است و ننه هول کرده!)

3. (تصویر ننه و آقای یک‌دفعه که مشغول خوردن تنقلات، پفک، چیپس و...اند. سه‌تا گربه‌ی چاق به داخل کوپه سرک کشیده‌اند.)

ننه: «ای وای، شما وروجکا این‌جا هم دست از سرِ ما برنمی‌دارین!»

4. بعد از گربه‌ها نوبت کلاغ‌ها شد.

نگهبان: «شرم‌آوره!»

(تصویر کلاغ‌ها و گربه‌ها در کوپه. نگهبان قطار هم آمده و با دیدن آن‌ها و آشغال‌ها حیرت کرده!)

5. این بابا این‌جا رو با خونه‌اش عوضی گرفته!

(تصویر آقای یک‌دفعه که در راهروی قطار روی تشک و متکا خوابیده؛ مردم هم دو طرف او ایستاده‌اند و نمی‌توانند حرکت کنند.)

6. (تصویر مردم که آقای یک‌دفعه را توی کوپه‌اش هل می‌دهند. آن‌ها از یک طرف هل می‌دهند، ننه از یک طرف مقاومت می‌کند.)

ننه: «نه، به بچه‌ام کاری نداشته باشین!»

7. (تصویر آقای یک‌دفعه که دارد شیشه‌های راهرو قطار را با کف و صابون تمیز می‌کند. سر خود را با دستمال بسته و سوت می‌زند. ننه هم سطل به دست کنارِ اوست. تصویر نگهبان که دارد به او اخطار می‌دهد.)

- لطفاً کسی از کوپه‌اش خارج نشه! من در حال شست‌وشو هستم.

8. ای وای! بچه‌ام رو کجا می‌برین؟

(تصویر آقای یک‌دفعه که از سوی نگهبان دستگیر شده، ننه هم یقه‌ی نگهبان را گرفته.)

9. پیف... چه بویی!

(تصویر همه‌ی مسافرا که ماسک به دهان زده‌اند و به آن‌ها خیره‌اند.)

10. سرانجام آقای یک‌دفعه و ننه از قطار اخراج شدند.

(تصویر آن دو که توی ایستگاه‌اند و قطار با شتاب می‌رود.)

لطفاً اشتباهات آقای یک‌دفعه را یکی‌یکی بنویسید و برای پوپک پیامک کنید!

CAPTCHA Image