باغچهی نور
غلامرضا حیدریابهری
آیا امامها، بهجز زبان عربی زبانهای دیگر را هم میدانستند؟
بله، آنها به غیر از زبان عربی، بقیهی زبانهای دنیا را هم بلد بودند؛ حتی گاهی به آن زبانها سخن میگفتند. خدا به آنها دانش همهی زبانها را داده بود.
* یک روز گروهی از اهل خراسان پیش امام صادقm آمدند. امامm به زبان فارسی به آنها فرمود: «از باد آید، به دم شود.» یعنی مال و ثروتی که از راههایی مثل دزدی به دست آید، راحت نابود میشود. این حرف امام صادقm شبیه این ضربالمثل فارسی است که میگوید: باد آورده را باد میبَرد.
آیا امامها زبان حیوانات را هم میفهمیدند؟
بله، امامها، زبان همهی حیوانات را میفهمیدند. آنها خیلی خوب میفهمیدند که گنجشکها، گرگها، شیرها، شاهینها، قمریها، قناریها و بقیهی حیوانات چه میگویند. آنها به زبان حیوانات کاملاً آگاه بودند.
* یک روز گنجشکی پیش امام رضاm آمد و با صدای بلند چیزهایی به او گفت. امام رضاm به دوست خودش فرمود: «این گنجشک میگوید: ماری میخواهد جوجههای مرا بخورد؛ پس بلند شو و چوب بردار و آن مار را بکش.» دوست امام رضاm هم رفت و آن مار را کشت. با کشته شدن آن مار، گنجشک آرام گرفت.
چرا به امام رضاm میگویند ضامن آهو؟
یک روز، آهویی پیش امام رضاm آمد و از دست یک شکارچی، به آن حضرت پناه آورد. آهو خیلی ترسیده بود. وقتی به امام رضاm رسید، آرام شد. شکارچی هم که دید آهو به امام رضاm پناه برده، دیگر او را دنبال نکرد. به احترام امام رضاm از شکار آن آهو گذشت.
بعد از این ماجرا بود که امام رضاm به ضامن آهو مشهور شد.
ارسال نظر در مورد این مقاله