سرمقاله
سفر و سفرنامه
اکرم الفخانی
تمام ذوق فصل تابستان، رفتن به یک سفر است. وقتی به سفر میرویم یک عالمه چیزهای جالب میبینیم. حتی حس و حال آسمان جادهای که در آن حرکت میکنیم هم یک جور نیست، شکل ابرهایش تغییر میکند. من خیلی چیزها را میبینم که برایم جالب است؛ مثلاً هنوز آن تکدرختی که در بیابان تنها نشسته بود را یادم هست. تازه در ماشین برایش یک شعر هم ساختم. وقتی به شهرهای مختلف میرسیدیم، قیافه و لباس آدمها با هم فرق داشت؛ مثل لباسهای چیندار و گلگلی زنان شمالی که در جای دیگری ندیدم. در سفر کردن فهمیدم هر شهری غذا و خوراکی مخصوص به خودش را دارد. مزهی آش دوغ کردستان را هم جای دیگری نچشیدم و خیلی چیزهای جالبتر دیگر... چون دوست داشتم تمام اینها را به یادگار داشته باشم.
یک دفتر سفرنامهای به اسم خودم درست کردم. میدانستی ناصر خسرو قبادیانی که شاعر، حکیم و جهانگرد ایرانی بوده، به اسم خودش یک سفرنامه داشته؟ او این سفرنامه را از روی یادداشتهای میان راه نوشته است و دربارهی اطلاعات جغرافیایی، تاریخی، آداب و رسوم و... شهرها و سرزمینها حرف زده است.
ارسال نظر در مورد این مقاله