10.22081/poopak.2017.64338

ایران، تابلوی نقاشی هزاررنگ...

ایران، تابلوی نقاشی هزاررنگ...

گزارش: مریم قلعه‌قوند

تابستان است. فصل گردش و تفریح. فصل هندوانه‌ی قاچ شده. فصل آلبالوهای ترش و قرمز. فصل بستنی و فالوده. فصل آلوهای خوش‌مزه که با دست‌های هنرمند مادر به لواشک تبدیل می‌شود و با خوردنش آب از لب و لوچه‌ی آدم سرازیر می‌شود. تابستان است. فصل آب‌تنی در حوض خانه‌ی مادربزرگ. تابستان است. فصل مسافرت...

راستی! گفتم مسافرت...

حالا که تابستان از راه رسیده، دوست دارید به کجا سفر کنید؟

حسین علی‌پور کلاس چهارم که از گرما لپ‌هایش سرخ شده، جواب می‌دهد:

- پدرم قول داده ما را به همدان ببرد. دوستانم می‌گویند، غار علی‌صدر، خیلی دیدنی و جالب است و حسابی خنک.

محمدسام عسگری کلاس سوم با پا چند ضربه به توپش می‌زند و می‌گوید:

- من دوست دارم هر جا که می‌رویم دریا و رودخانه داشته باشد، تا حسابی آب‌تنی کنم.

آقای نادر رحیمی چشم از روزنامه‌اش برمی‌دارد، نفس بلندی می‌کشد:

- دلم می‌خواهد به روستای کودکی‌ام بروم و چند روزی آن‌جا بمانم. دوست دارم به کردستان بروم و خاطرات کودکی‌ام را زنده کنم. من از شهر سرسبز (مهاباد) کنار دوستانم خاطرات خوبی دارم.

آقای اکبر میثاقی لبخندی گوشه‌ی لبش مهمان می‌کند و جواب می‌دهد:

- راستش من به دخترم قول دادم که او را به جزیره‌ی کیش ببرم. جزیره‌ی کیش زیبایی‌های زیادی دارد. دریای خلیج فارس واقعاً دیدنی است. دخترم دوست دارد دلفین‌ها را از نزدیک ببیند.

آیا این همه زیبایی در ایران را باید گذاشت و به خارج از ایران سفر کرد یا اول به سراغ کشور خودمان برویم؟

آقای نادر رحیمی: ایران کشوری کهن است و پر از جاذبه‌های گردش‌گری. کشور ما شهرها و روستاهای ناشناخته‌ی زیادی دارد که ما خیلی از آن‌ها را نمی‌شناسیم! طبیعت شمال ایران کنار دریای خزر، نخل‌های جنوب، کوه‌ها و کویرهای ایران آن‌قدر متنوع هستند که ما هنوز خیلی از آن‌ها را ندیده‌ایم.

آقای اکبر میثاقی: کشور ما طبیعت و مناظری دارد که آدم با دیدن آن‌ها دهانش از تعجب باز می‌ماند. کوه‌ها، دره‌ها، آبشار، رودخانه و غارهایی که در کشور ما وجود دارد، شاید هیچ جای جهان دیده نشود. پس چرا باید این همه زیبایی و نعمت خدا را رها کنیم و به کشورهای دیگر سفر کنیم؟ طبیعت ایران شبیه تابلوی نقاشی است.

حسین علی‌پور: آقای معلم سر کلاس به ما می‌گفت، گردش‌گران خارجی از کشورهای دور و نزدیک به ایران می‌آیند تا بناهای تاریخی اصفهان، شیراز و همدان را ببینند. غارهای تاریخی لرستان و کردستان و.. را ببینند. آبشارهای بلند و با شکوه ما را ببینند. حتی توریست‌ها به دیدن موزه‌های ما هم می‌روند. آن وقت چرا ما از زیبایی‌های کشور خودمان دیدن نکنیم؟

کدام یک از جاذبه‌های گردش‌گری را می‌شناسید که مردم کم‌تر به آن‌جا سفر کرده‌اند؟

محمدسام عسگری: ما تعطیلات نوروز به کندوان رفتیم. کندوان روستایی کوهستانی است که خانه‌هایش شبیه کندوی عسل بود. مردم روستا می‌گفتند: «گدازه‌های مذاب از کوه سهند به بیرون پرتاب شده و مردم در آن‌ها برای خودشان خانه ساخته‌اند. کندوان خیلی عجیب بود. حتماً به آن‌جا سفر کنید.

آقای نادر رحیمی: من به پدر و مادرها و بچه‌های خوب توصیه می‌کنم به جزیره‌ی قشم سفر کنند و از جزایر ناز دیدن کنند. این جزایر نزدیک ساحل است. در ساعت مخصوصی از روز جزایر ناز به زیر آب می‌رود و چند ساعت بعد به خشکی وصل می‌شود. هیچ جای دنیا، مثل آن را ندارد...

حسین علی‌پور: موزه‌ی مردان نمکی زنجان. چند هزار سال‌ قبل یعنی زمان هخامنشیان، چند تا مرد در معدن نمک مشغول کار بودند که یک‌دفعه معدن فرو می‌ریزد و آن‌ها زیر نمک‌ها مدفون می‌شوند. حالا آن‌ها در موزه هستند. حتماً با دیدن آن‌ها چشمان‌تان از تعجب گرد می‌شود، درست مثل من.

آقای اکبر میثاقی: شهری به نام (سی‌سخت) در یاسوج وجود دارد. در سی‌سخت، آبشار، چشمه، کوه و دریاچه‌هایی دارد که باورتان نمی‌شود. منظره‌ی زیبا و سرسبز (سی‌سخت) روح آدم را تازه می‌کند.

خداوند، ایران را با چهار فصل و هزار رنگ آفریده است. قدر این معجزه را بدانیم و از دیدن آن لذت ببریم.

راستی بچه‌ها! مگر می‌شود ما این همه زیبایی در کشور بزرگ‌مان را نبینیم و چشم‌مان را به جاهای دیگر باز کنیم. اول زیبایی‌های سرزمین خودمان، بعد زیبایی‌های دنیا!

CAPTCHA Image