10.22081/poopak.2018.66283

ماجراهای آقای خوش‌خیال

(تعطیلات تابستان)

سیدناصر هاشمی

بچه‌های آقای خوش‌خیال از پدرشان پرسیدند: «پدر، برای تعطیلات تابستان، چه سرگرمی‌هایی خوب است؟»

آقای خوش‌خیال گفت: «استخر، آموزش فوتبال، ایران‌گردی، خواندن کتاب، رفتن به تئاتر و سینما و...»

بچه‌ها گفتند: «بابا، پس پول بده، این چیزهایی را که گفتی برویم.»

آقای خوش‌خیال گفت: «شوخی کردم بچه‌ها. بروید توی کوچه فوتبال بازی کنید.»

***

آقای خوش‌خیال به دختر کوچکش گفت: «دوست داری تعطیلات برویم کشور چین را بگردیم؟»

دختر گفت: «نه بابا، آن‌جا خوب نیست. برویم خارج را بگردیم.»

***

از آقای خوش‌خیال پرسیدند: «در تعطیلات تابستان شما و بچه‌های‌تان چه کار می‌کنید؟»

جواب داد: «هیچی، عرق می‌کنیم. توی این گرما نباید انتظار دیگه‌ای از آدم داشته باشید.»

***

آقای خوش‌خیال بچه‌هایش را پیش خودش جمع کرد و گفت: «ببینید بچه‌ها، اگر قول بدهید توی امتحانات خرداد نمره‌های‌تان خوب شود، من هم قول می‌دهم توی تعطیلات تابستان، وقتی شما خواب هستید، کولر را خاموش نکنم.»

***

آقای خوش‌خیال خیلی جدی به بچه‌هایش گفت: «در تابستان باید حتماً یک کلاس آموزشی بروید، تصمیم با خودتان است که چه کلاسی می‌خواهید بروید.»

بچه‌ها قبول کردند. رفتند یک سکه آوردند و به پدرشان گفتند: «شیر یا خط می‌اندازیم. اگر شیر آمد می‌رویم آموزش شنا، اگر خط آمد می‌رویم آموزش فوتبال، اگر سکه روی لبه‌اش ایستاد می‌رویم کلاس زبان.»

***

یکی از همسایه‌ها درِ منزل آقای خوش‌خیال را زد و گفت: «داریم برای بچه‌های این محل یک استخر رایگان می‌سازیم. خوش‌حال می‌شویم شما هم در حد توان‌تان کمک کنید.»

آقای خوش‌خیال هم یک سطل آب برای‌شان آورد و گفت: «اگر با این پُر نشد می‌توانم یک سطل دیگه هم کمک کنم.»

***

توی گرمای تابستان، کولر آقای خوش‌خیال خراب می‌شود. با ناراحتی به بچه‌هایش می‌گوید: «مگر نگفتم چهار نفری زیر کولر نشینید خراب می‌شود!»

***

معلم از دانش‌آموزان پرسید: «تعطیلات تابستان را چگونه گذراندید؟»

هر کس جوابی داد. پسر آقای خوش‌خیال گفت: «ما تمام تابستان را رفته بودیم شکار.»

معلم گفت: «آفرین، ولی الآن که شکار ممنوع شده.»

پسر آقای خوش‌خیال جواب داد: «نه آقا ممنوع نشده. ما تمام تابستان را با دمپایی دنبال سوسک‌های خانه می‌دویدیم و شکارشان می‌کردیم.»

 

CAPTCHA Image