مریم یوسفی
در کنار بقیهی دوستانم نشسته بودم. ویترین مغازه جای خوبی برای نشستن ما بود. همه را میدیدم. مردم هم با دقت به تکتک ما نگاه میکردند. روزها گذشت و چندتا از دوستان با ما خداحافظی کردند و رفتند. یک روز هم نوبت به من رسید. پیرمرد مهربانی با دستانش به من اشاره کرد. فروشنده مرا کادوپیچ کرد و به او داد.
به یک خانه رسیدیم. همهجا پر از صدای شادی و خنده بود. پیرمرد مرا به نوهاش هدیه داد و گفت: «عزیزم... خوشنویس نوجوان، تولدت مبارک! قلمهایت را به این قلمدان بسپار. مطمئن باش که ذرهذرهی وجودش با هنر آشناست.»
حالا روزهاست که همراه این قلمهایم. قلمها برایم غزلهای حافظ زمزمه میکنند. شعرهای باباطاهر را از بر میخوانند. حالا دیگر، من فقط یک جاقلمی خاتمکاری نیستم؛ من دنیایی از شعر و هنر و آواز و موسیقی را در دلم جای دادهام. صبحها با زمزمهی «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد» از خواب بیدار میشوم و شبها با قصهی «بشنو از نی چون حکایت میکند» به خواب میروم.
دنیای من زیباست...
هنر خاتمکاری
هنر زیبا چیدن سطح اشیا با مثلثهای کوچک را خاتمکاری میگویند. جنس این مثلثها از انواع چوب، فلز و استخوان است. هر چه که مثلثها ریزتر و ظریفتر باشد خاتم مرغوبتر است. قبل از ظهور اسلام در ایران نوعی خاتمکاری رواج داشت، که تنها از چوب استفاده میکردند. نمونهای از این نوع خاتم کاری، منبری است در مسجد جامع عقیق شیراز که بیشتر از هزار سال از ساخت آن میگذرد.
دوران صفویه هم درخشانترین دوران خاتمسازی در ایران است. از شاهکارهای خاتم این دوران میتوان به صندوقهای خاتمکاری مرقد مطهر امام هفتم mو امام نهمm و مادر امام زمانk، نرجس خاتون اشاره کرد. این صندوقها در دوران شاهسلطان حسینصفوی از سوی هنرمندی به اسم استاد جعفر ساخته شده است.
ارسال نظر در مورد این مقاله