اگر بچهها کتاب نخوانند...
سارا بهمنی
حتماً شما کتابهای تصویردار را دوست دارید. کتابهایی که تا وقتی به مدرسه نرفتهاید و الفبا را نمیدانید، کمکتان میکنند تا از روی تصاویرشان متوجه شوید، آقای شکارچی چگونه مادربزرگ و شنل قرمزی را از شکم گرگ بدجنس بیرون میآورد. این کتابها، یواش یواش یادمان میدهند که چه حرفهایی میزنند. این تصویرهای خوشگل خوشگل را تصویرگرها میکشند، ولی ما از دنیای تصویرگرها هیچ خبری نداریم. خیلی بد است که ندانیم خانم یا آقای مهربانی که برایمان خرگوش بازیگوش را میکشد چه حرفهایی برای ما دارد. برای همین در این شمارهی مجلهیمان با یک خانم تصویرگر گفتوگو کردیم.
از خودتان برایمان میگویید؟
نگین حسینزاده هستم. دیپلم گرافیک، کارشناسی ارتباط تصویری و کارشناسی ارشد تصویرسازی از دانشکدهی هنر و معماری تهران. در حال حاضر تصویرگر کتابهای کودک و نوجوان هستم و در دانشگاه تدریس میکنم.
چرا رشتهی تصویرگری را انتخاب کردید؟
از روزی که در هنرستان، درس تصویرسازی رو داشتیم، عاشق تصویرگری شدم. برای همین به خودم گفتم باید این رشته را ادامه بدهم.
چهطور تصمیم میگیرید تصویری را خلق کنید؟
وقتی حال و هوایم خوب است، تصویرها را برای بچهها میکشم. اتاقم پر از چیزهای رنگی است که تأثیر میگذارد تا دنیایی رنگی برای بچهها بکشم.
به کدام یک از تصویرهایی که تا حالا کشیدهاید علاقهی بیشتری دارید؟
بیشتر تصویرهایم را دوست دارم. دنیای تصویرها مثل دنیای خودمان است، همه جور آدمی دارد. کودک فداکار، کودک بازیگوش و... همه را دوست دارم.
آیا تصویرهایی را که میکشید، به بچههایتان نشان میدهید و از آنها نظر میخواهید؟
معمولاً تصاویری که میکشم به پسرم سورنا که کلاس سوم ابتدایی است نشان میدهم تا ببینم بدون دانستن داستان میتواند از روی تصاویر متوجه داستان بشود، اینطوری میفهمم در انتقال پیام داستان به خواننده موفق بودم یا نه.
جالبترین واکنششان به تصویرهای شما چی بوده است؟
یکبار داشتم داستان نوجوان کار میکردم در مورد زندگی پیامبرj، تصویر پیامبرj و امام حسنm و امام حسینm را به صورت فرمهای داخل هم از کاغذ رنگی درآوردم، بعد فکر کردم ممکن است خواننده متوجه نشود. وقتی آن تکه کاغذ را به پسرم نشان دادم و گفتم: «میدانی این چی هست؟» گفت: «پیامبرj و نوههایشان!» خیلی خوشحال شدم که توانسته بودم با فرمهای ساده منظورم را برسانم.
تا حالا کودکی از مخاطبانتان دربارهی تصاویری که کشیدهاید با شما حرفی زده است؟
کم پیش آمده است، چون معمولاً مخاطبین، زیاد تصویرگرها را نمیشناسند؛ اما وقتی کتابهایم را به بچههای دوستانم هدیه میدهم و میفهمند که تصاویر کتاب را من کشیدهام، برایشان جالب است و با اشتیاق از من دربارهاش سؤال میکنند.
وقتی خردسال بودید و کتابهای با تصویر را میدیدید، چه حسی داشتید؟
من هم مثل همهی بچهها مجذوب کتابهای تصویری میشدم؛ البته فکر میکنم تصاویر آن زمانها به خوشرنگ و لعابی و تنوع تصاویر کتابهای بچههای امروز نبود، ولی هنوز هم آن تصاویر را توی ذهن دارم و مرورش برایم شیرین است.
اگر یک روزی همهی تصاویری که کشیدهاید جان بگیرند، چه خواهید کرد؟
(خانم حسینزاده از شنیدن این سؤال ذوق میکند و خیلی خیلی خوشحال میشود.) چهقدر جالب! البته که جای کافی برایشان ندارم؛ اما یکجوری با هم کنار میآییم. (با لبخند میگوید) تازه میتوانند کلی توی کارها به من کمک کنند.
اگر کتابها تصویری نداشتند دنیا چه شکلی میشد؟
(چهرهی خانم حسینزاده غمگین میشود) شاید برای بزرگترها تفاوتی نداشته باشد؛ اما فکر میکنم برای بچهها خیلی مهم است که کتابهایشان تصاویر زیبا داشته باشند تا با علاقه کتاب بخوانند. اصلاً بچهها اول تصویر را میبینند و بعد داستان و شعر را میخوانند. حالا اگر کتابها بدون تصویر باشند، بچهها کمتر کتاب را میخوانند. بچههایی که کتاب نخوانند وقتی بزرگ شوند باز هم کتاب نمیخوانند. آن وقت یک عالمه آدم داریم که با کتاب آشنا نیستند! چه دنیای ترسناکی میشود.
از وقتی که برای ما گذاشتید تا کمی با دنیایتان آشنا شویم، ممنونم.
ارسال نظر در مورد این مقاله