تولد چهارم آبان 1298، تهران
مرگ پنجم مرداد 1359، قاهرهی مصر
محمدرضا پهلوی شش ساله بود که ولیعهد شد و بعد از مرگ پدرش، رضاخان، در 22سالگی شاهنشاه ایران شد. شاهِ بیاراده، نفت ایران را ارزان به کشورهای زورگو میفروخت و با پول ناچیزِ آن، اسلحه میخرید؛ یا آن را خرجِ خوشگذرانی خود و خاندانش میکرد. او فرمانبر ابرقدرتها به خصوص آمریکا بود. به مردم توجهی نداشت و در مقابل فرهنگ غربی، خود را تسلیم و خودباخته نشان میداد. شاهِ دیکتاتور، خود را سایهی خدا در زمین میدانست و هر گونه اعتراضی را سرکوب میکرد.
در خرداد سالِ 1342، قم قلب تپندهی ایران شد. امام خمینی بر سرِ شاه و حکومتش خروشید و ملت شجاع ایران، در قیام 15 خرداد با امام همراه شد. شاه ترسید و به وحشت افتاد. مأمورهایش با گلولههای آمریکایی، قلب ملت را نشانه گرفتند. امام به کشور ترکیه و سپس عراق تبعید شد. تبعیدی که نزدیک به پانزده سال ادامه یافت. زندانها از مجاهدان راهِ آزادی لبریز شد. شکنجه و تبعید و مرگ، پاسخ شاه بود به اعتراضِ مردم. او میگفت: «من میخواهم با انقلاب سفید(1) خودم، دروازههای تمدن بزرگ را به روی ایرانیان باز کنم، تا کشورم مثل کشورهای اروپایی شود.»
تمدنِ شاه، خیالی بود و ایران را بیشتر از همیشه به کشورهای زورگو وابسته میکرد. رفته رفته فریادهای مردم، به آتشفشان تبدیل شد. شاه در 26 دی سال 1357 از ایران فرار کرد. او دیگر در هیچ کجای دنیا، جایی برای زندگی نداشت. امام خمینی به میهن بازگشت و انقلاب اسلامی در روز 22 بهمن، به پیروزی رسید.
«انورسادات» فرعون ِکشور مصر، به شاه پناه داد تا گرفتار خشم و عدالت مردم ایران نشود؛ اما چند ماه بعد، شاه بر اثر بیماری سرطان مُرد. مرگِ شاه، عیدیِ بزرگی برای ملت ایران بود. شاهی که هیچگاه از تاج و تخت خود و ثروت بسیارش، وفایی ندید. او هزاران نفر از علما، دانشجویان و مردم ایران را شهید کرده بود و پروندهی زندگیاش سیاه بود.
1. «انقلاب سفید شاه» یک برنامه و طرح ساختگی بود که شاه میخواست با اجرای آن ایران را بیشتر از همیشه وابستهی آمریکا و اروپا کند.
ارسال نظر در مورد این مقاله