10.22081/poopak.2019.67113

فقط چای ایرانی

مریم یوسفی

از وقتی که خانم‌جان مرا به آقاسیداحمد داد، از هم‌نشینی با او لذت ‌بردم. چای خوردنش دیدنی بود. نه یکی، نه دوتا، هشت‌تا چای در استکان کمر باریک می‌ریخت و نوش‌جان می‌کرد. آن هم هر چایی نه! فقط چایی که با دست‌های مهربان خانم‌جان از باغ چای چیده شده بود.

بهار که می‌شد خانم‌جان مثل همیشه در باغ چای بود و مشغول چیدن برگ‌های تازه‌ی چای. او به رسم قدیمی آن‌ها را خشک می‌کرد و برای آقاسیداحمد می‌فرستاد. آقاسیداحمد هم، همان‌طور که مادرش، خانم‌جان به او یاد داده بود چای را در دل من دم می‌کرد. به خاطر همین است که من سال‌هاست با عطر چای تازه نفس می‌کشم.

اما همین چند روز پیش بود که مهمان آقاسیداحمد از راه رسید. او چون می‌دانست آقاسیداحمد از خوردن چای لذت می‌برد، برایش از سفر خود چای آورده بود. خودش چایش را در دل من دم کرد. عطر تندی داشت. دلم رنگ تیره‌ای به خود گرفت. آن چای، عطر و بوی چای خانم‌جان را نداشت. دلم به تاپ تاپ افتاد که مبادا آقاسیداحمد از چای جدید خوشش نیاید؛ اما آقاسیداحمد درِ قوری را برداشت و به دلم نگاهی کرد و آرام زیر گوشم گفت: «هیچ چیز عطر و بوی چای خودمان را ندارد... چای فقط چای خانم‌جان!»

چای ایرانی

تا قبل از سال 1280 هجری شمسی، چای در ایران کاشته نمی‌شد. ایرانیان قدیم به جای چای، قهوه می‌نوشیدند؛ اما در سال 1280 هجری شمسی، فردی به نام کاشف‌السلطنه مأموریت پیدا کرد تا روش کاشت چای را در هند یاد بگیرد. بعد از آن از سوی دولت هند دو هزار نهال چای به ایران آورد. او بعد از تحقیق و شناسایی، بهترین جا برای کاشت چای را شهرستان لاهیجان شناخت. امروزه چای لاهیجان و مناطق شمالی کشور مانند سیاهکل، فومن و... بهترین و خوش‌عطرترین چای است و طرفداران زیادی دارد. چای فقط چای ایرانی!

CAPTCHA Image