ناخن‌های لاک‌زده‌

10.22081/poopak.2019.67483

ناخن‌های لاک‌زده‌


نامه‌های من و مادربزرگم(3)

مجید ملامحمدی

نوه‌ی گلم ساراجان امروز صبح لب حوض حیاط‌مان نشسته بودم و داشتم زیر نورِ آفتاب به دست‌هایم حنا می‌گذاشتم. غرق در فکر بودم که خاطره‌ای به یادم آمد که بد نیست برایت تعریف کنم:

شب جمعه بود. من تازه به سن بلوغ رسیده بودم. ما می‌خواستیم به عروسی دخترخاله‌ام در یک روستای دیگر برویم. مادرم با اصرار من، به صورتم سُرخاب(1) مالید. البته خیلی کم. بعد گفت: «صورتت را خوب بپوشان که مردها تو را نبینند. گناه دارد مردِ نامحرم صورت آرایش کرده‌ی زن را ببیند!»

من که خوش‌حال بودم؛ چادرم را سر کردم. بعد صورتم را خوب گرفتم. فقط چشم‌هایم‌ پیدا بود. ما سوار درشکه شدیم. بابا آمد وقتی درشکه را راه بیندازد، تا مادر را دید سراغ من را گرفت. مادر من را نشانش داد.

بابا با دیدنم اول تعجب کرد، بعد خندید و گفت: «چرا خودت را از من پوشانده‌ای؟» من جواب دادم: «چون صورتم را سُرخاب زده‌ام!»

ناگهان آقاجان و خانم‌جان، یعنی بابا و مادرم بلند بلند خندیدند. مادرم سرم را بوسید و گفت: «مادرجان من گفتم مواظب باش مرد نامحرم تو را نبیند؛ بابا که نامحرم نیست. او از هر کس دیگر مَحرم‌تر است.» گل از گلم باز شد. صورتم را باز کردم. بابا با خنده نگاهم کرد و گفت: «چه دختر زیبا و باخدایی دارم. اما دیگر این کار را نکنی؛ چون تو هنوز ازدواج نکرده‎ای و دختر هستی. ان‌شاءالله همین روزها یک شوهر خوب برایت می‌آید و...!» من به جای خنده از خجالت خیس عرق شدم و سرم را پایین انداختم.

مادربزرگت: فخرالسادات

مادربزرگ مهربانم... چه خاطره‌ی قشنگی تعریف کردی. حسابی چسبید و دلم را پر از شوق کرد. کجایی ببینی که بعضی از دخترهای الآن با دست‌های لاک‌زده بیرون می‌آیند. البته شاید خیلی‌های‌شان مسئله‌ی دینی و حکم شرعی آن را ندانند. مثلاً همین دیشب که به مسجد رفته بودیم. دختر همسایه‌ی‌مان هم برای نماز آمده بود و انگشتان دست‌هایش لاک داشت. مادرم با مهربانی پرسید: «پریساجان! چه‎ جوری وضو گرفتی؟! بعد از لاک زدن دست‌هایت یا پیش از آن؟»

او کمی من و من کرد و جواب داد: «مگر فرق دارد؟ خب من الآن سه چهار روز است انگشت‌هایم را لاک زده‌ام!»

مادر با مهربانی گفت: «خب چون مسئله‌ی آن را نمی‌دانسته‌ای گناهی نکرده‌ای. اما باید بدانی که لاک زدن به ناخن انگشت‌های دست، باعث باطل شدن وضو می‌شود. یعنی برای وضو نباید لاک داشت! البته اگر وضو داشته باشی و بعد لاک بزنی، نمازت درست است.» پریسا توی فکر رفت و گفت: «واقعاً نمی‌دانستم.»

من فوری یاد یکی از هم‌کلاسی‌هایم افتادم و به مادر گفتم: «یکی از بچه‌های کلاس ما روی ناخن‌های خود ناخن‌های بزرگ کاشته. خیلی هم دختر خوب و نمازخوانی است، او چه باید کند؟» مادر گفت: «وضوی او هم شرایط خاصی دارد. همین‌طوری نمی‌تواند وضو بگیرد. باید به دفتر مرجع تقلیدش زنگ بزند و روش وضو گرفتن را بپرسد. او باید وضوی جَبیره بگیرد.»

مادربزرگ عزیزم من هنوز این نوع وضو گرفتن را بلد نیستم، اما به زودی می‌پرسم و به شما خواهم گفت.

من خیلی زیاد دوستت دارم. سارا

1. گرد سرخ رنگ برای رنگ کردن گونه.

CAPTCHA Image