طیبه شامانی
جای دو دستش داشت
یک چوب خشکیده
موهای او بودند
ژولیده پولیده
هرگز کسی آنجا
با او نمیشد دوست
با این وجود او داشت
گنجشکها را دوست
در حسرت یک دوست
آخر دلش پوسید
ای کاش او را یک
گنجشک میبوسید!
. (1398). مترسک تنها. پوپک, 26(مرداد (301)), 28-29. doi: 10.22081/poopak.2019.67805
. "مترسک تنها". پوپک, 26, مرداد (301), 1398, 28-29. doi: 10.22081/poopak.2019.67805
. (1398). 'مترسک تنها', پوپک, 26(مرداد (301)), pp. 28-29. doi: 10.22081/poopak.2019.67805
. مترسک تنها. پوپک, 1398; 26(مرداد (301)): 28-29. doi: 10.22081/poopak.2019.67805
ارسال نظر در مورد این مقاله