قلک من
غلامرضا حیدریابهری
با ایمانها بهترند
هیچ پولداری حق ندارد خودش را از فقیران بهتر بداند. کسی نزد خدا بهتر است که با ایمانتر و پرهیزگارتر و خوشاخلاقتر باشد.
چرا چنین کردی؟
مرد پولداری کنار پیامبرF نشسته بود که مرد فقیری آمد. مرد فقیر هم پیش آنها نشست. مرد پولدار لباسش را جمع کرد و خودش را کمی کنار کشید. انگار، دوست نداشت لباسهای گرانقیمتش به لباسهای سادهی مرد فقیر بخورد. پیامبرF از این رفتار مرد پولدار ناراحت شد، چون نوعی بیاحترامی به مرد فقیر بود. پیامبرF به مرد پولدار فرمود: «چرا این کار را کردی؟ آیا ترسیدی که فقر او به تو یا ثروت تو به او برسد؟» مرد پولدار گفت: «ای پیامبر خدا! من اشتباه کردم. به خاطر این اشتباه، نصف ثروتم را به این برادر مسلمانم میدهم.» پیامبرF به مرد فقیر گفت: «آیا میخواهی نصف ثروت او را بگیری؟» وی گفت: «نه.» پیامبرF پرسید: «چرا؟» او گفت: «میترسم که من هم وقتی پولدار شدم، مثل این آقا خودخواه و مغرور شوم.»
آیا پولدارها آدمهای بدیاند؟
نه، آنها هم مثل بقیهی مردماند، بعضی از آنها خوب و بعضی از آنها بدند. پولدارهای خوب کسانیاند که با کار و کوشش پولدار شدهاند و به فقیران و نیازمندان هم کمک میکنند. پولدارهای بد نیز کسانیاند که با دزدی و گرانفروشی و گول زدن مردم به پول و ثروت رسیدهاند و به فقیران و نیازمندان هم کمک نمیکنند.
بانوی فداکار
حضرت خدیجهB، همسر حضرت محمدF، زنی پولدار و ثروتمند بود. بعد از آنکه حضرت محمدF به پیامبری رسید، حضرت خدیجهB به ایشان بسیار کمک کرد او همهی مال و ثروتش را به پیامبر داد تا در راه دین اسلام و یاری مسلمانان خرج کند. حضرت خدیجه نمونهای از یک ثروتمند خوب است.
بدگویی نکن
کسی نزد امام صادقA از ثروتمندها و پولدارها بدگویی کرد. امام صادقA از حرفهای او ناراحت شد. امامA از او خواست که اینطور نگوید. سپس، به تعریف و ستایش از پولدارهای نیکوکار پرداخت.
ثروتمند بدکار
قارون، پسرعموی حضرت موسیA، مال و ثروت زیادی داشت. همهی مردم به حال او حسرت میخوردند، آنها با خودشان میگفتند ای کاش ما هم به اندازهی قارون پول و ثروت داشتیم. قارون به حضرت موسیA ایمان نیاورد و به دشمنی و مبارزه با او پرداخت. او خیلی خودخواه و مغرور بود. خیال میکرد چون پولدار است، از همه بهتر است. خدا قارون را مجازات کرد و او را با خانهاش، در زمین فرو برد. قارون نمونهای از یک ثروتمند بد است.
چه کار کنیم که پولمان گُم نشود؟
اگر پولمان را محکم توی دستمان نگه داریم یا آن را خوب توی جیبمان جا بدهیم یا با دقت در کیف پولمان بگذاریم، هیچوقت گم نمیشود. وقتی پولی به ما میدهند، نباید آن را اینجا و آنجا بیندازیم. باید حواسمان را جمع کنیم و آن را در جای مناسبی بگذاریم.
غصه نخور، هول نشو
ما گاهی پولمان را روی میز ناهارخوری یا توی سبد دوچرخه یا بالای جاکفشی جا میگذاریم و بعد خیال میکنیم گم شده است. اگر پولت گم شد، غصه نخور و هول نشو. با دقت اینجور جاها را بگرد تا انشاءالله آن را پیدا کنی.
اگر پولی روی زمین دیدیم، چه کار کنیم؟
اگر پولی روی زمین دیدیم، بهتر است آن را برنداریم. شاید صاحبش بیاید و آن را بردارد. اگر ما آن پول را برداریم، صاحبش دیگر نمیتواند آن را پیدا کند.
به دفتر بدهید
اگر در مدرسه، مداد، پاککن، مدادتراش، یا کتابی پیدا کردیم، باید آن را به دفتر مدرسه بدهیم. نباید آن را برای خودمان برداریم. صاحب آن، بعداً به دفتر مدرسه میرود و آن را میگیرد. در دفتر مدرسه، کمد یا صندوقی برای نگهداری وسایل پیدا شده هست که کلیدش دست ناظم و مدیر است.
با استفاده از کتاب «پول، خدا، بچهها»، غلامرضا حیدری ابهری، نشر جمال.
ارسال نظر در مورد این مقاله