پادشاه مردم آزار ( صفحه دوم)
5. یک نفر پادرمیانی کرد و صبا آزاد شد. فتحعلیشاه دوباره شعر گفت:
فتحعلیشاه: صبا ببین شعر جدیدم چهطور است؟
6. صبا: پیش از آنکه دستور بدهید خودم به طویله میروم.
7. فتحعلیشاه اجازه داد صبا را پیش او بیاورند، تا شعر جدیدش را ادامه بدهد. فتحعلیشاه: روز عید است و به هر شاخه نم باران است.
8. صبا فرصت را مناسب دید تا آن شعر را ادامه بدهد و برای همیشه آزاد شود. صبا: روز بخشیدن تقصیر گنهکاران است!
صبا با گفتن ادامهی شعر فتحعلیشاه از طویله آزاد شد و به خانه رفت.
***
صبا کاشانی، شاعر معروف ایرانی در زمان قاجاریه و شاعر بزرگ قصر فتحعلیشاه قاجار بود. او در سال 1237 قمری از دنیا رفت.
ارسال نظر در مورد این مقاله