دوستیِ زنبورها و گل‌ها

10.22081/poopak.2021.70420

دوستیِ زنبورها و گل‌ها


داستان‌ترجمه

دوستیِ زنبورها و گل‌ها

مترجم: ریحانه صادقی‌یکتا

1. این‌جا را نگاه کن! یک زنبور عسل... وز وزو!

بعضی وقت‌ها، آن‌ها مردم را نیش می‌زنند؛ اما هیچ وقت مرا نیش نزده‌اند.

2. به او نگاه کن! بدنش پوشیده از پُرز است؛ اما هیچ‌وقت به او دست نزن؛ چون شاید به تو نیش بزند. می‌دانی چرا؟ چون وقتی به او دست می‌زنی به شدت می‌ترسد.

3. من آن‌ها را اذیت نمی‌کنم؛ چون آن‌ها مشغول کار و تلاش هستند. فقط به آن‌ها نگاه می‌کنم که چه کاری انجام می‌دهند.

4. آن‌ها دور و بر گل‌ها گردش می‌کنند و صورت کوچک‌شان را به آن‌ها می‌چسبانند. زنبورها، گل‌ها را دوست دارند. رنگ‌های روشن گل‌ها، آن‌ها را به طرف خودشان می‌کشاند.

5. زنبورها شهد گل‌ها را می‌خورند؛ چون خیلی شیرین است.

6. وقتی آن‌ها از روی گل‌ها بلند می‌شوند، مقداری از گرده‌ی گل‌ها به پاهای‌شان می‌چسبد. گرده‌ی گل، زرد است. نگاه کن به پاهای این زنبور.

7. زنبور گرده‌ی گل را با خود به روی گل‌های دیگر یا شکوفه‌های درختان می‌برد.

8. به همین دلیل، گل‌ها، زنبورها را خیلی دوست دارند؛ چون زنبورها به پخش کردن گرده‌ی گل‌ها کمک می‌کنند و باعث می‌شود گل‌های دیگری در جاهای دورتر به وجود آید.

9. این یک «کندو» است. به خانه‌ی زنبورها کندو می‌گویند.

10. هر کندو یک ملکه دارد و ملکه در هر اتاق یک تخم می‌گذارد. نوزادان پس از سه روز از تخم بیرون می‌آیند.

11. زنبورها از شهد گل‌ها، عسل درست می‌کنند و به زنبورهای نوزاد می‌دهند.

12. زنبورها برای ما هم عسل درست می‌کنند؛ عسل شیرین و خوش‌مزه.

حالا فهمیدی چرا زنبورها و گل‌ها هم‌دیگر را دوست دارند.

CAPTCHA Image