گربهجان
مرضیه تاجری
بیصدا و سر به زیر
توی خانه آمدی
هر طرف یواشکی
گوشه گوشه سر زدی
فکر تو فقط غذاست
مرغ و ماهی و کباب
بَه چه خوب و خوشمزه است
فکرهای قبل خواب
گربهجان مرا ببخش
وضع ما شبیه توست
جای دیگری برو
شام ما عدسپلوست
کاردستی
مرضیه تاجری
بابا برای من ساخت
گنجشک کوچکی را
خاکستری، حنایی
با کاغذ و مقوا
گفتم پدر برایش
یک دوست هم بیاور
گنجشک دیگری ساخت
از اولی تپلتر
رفتند روی میزم
گنجشکهای زیبا
انگار میشنیدم
جیکجیک شادشان را
ارسال نظر در مورد این مقاله