کرونای در‌به‌در شده

10.22081/poopak.2021.70611

کرونای در‌به‌در شده


پی‌نما

کرونای در‌به‌در شده

مجید ملامحمدی

1

شاپرک طلایی: «چرا دیگه با من توی پارک بازی نمی‌کنی؟»

پسرک: «مگه قصه‌ی من را نمی‌دانی؟!»

(تصویر پسرک ماسک به صورت دارد. پنجره‌ی اتاق‌شان باز است. شاپرک کوچولوی طلایی روی دستش نشسته، دارد با او حرف می‌زند.)

2

پسرک: «ما زندگی راحتی داشتیم؛ اما کرونا راحتی و آرامش را از ما گرفت.»

(تصویر حمله‌ی کرونا ویروس‌ها به شهر. مردم ترسیده‌اند. بچه‌ها دارند به خانه‌های‌شان می‌روند. کرونا ویروس این‌جا و آن‌جا پراکنده‌اند.)

3

شاپرک: «من از ویروس‌ها بدم می‌آید.»

پسرک: «آن‌ها ویروس‌های بدجنسی هستند.»

(تصویر یک کرونای چاق که دارد پشت گردن یک پیرمرد توی پارک را که ماسک نزده، دندان می‌گیرد. کروناهای دیگر بالای سر او، خوش‌حال و خندان در پرواز هستند.)

4

پسرک: «اما ما با این ویروس‌های مزاحم مبارزه کردیم.»

(تصویر پسرک که ماسک زده و دارد در خیابان قدم می‌زند. آقا و خانمی هم با فاصله در کنار او هستند و ماسک بر صورت دارند.)

5

دخترک: «من از کرونای دربه‌در شده نمی‌ترسم.»

(تصویر دخترکی که جلوی آینه‌ی دستشویی است و دارد می‌خندد. او در حال شستن دست‌هایش با صابون است. چندتا کرونای کوچک لای کف‌های صابون مُرده‌اند.)

6

یک آقا: «آهای آقا چرا ماسک نزده‌ای؟!»

جوان: «برو بابا کرونا تمام شد!»

(تصویر یک مرد که ماسک دارد و توی خیابان دارد به یک جوان بدقیافه تذکر می‌دهد. آن جوان شرور ماسک ندارد؛ اما دارد سرفه می‌کند.)

7

یک پیرزن: «وای کرونا ویروس‌ها دارن برمی‌گردن!»

(تصویر پیرزنی که دارد هوا را نشان می‌دهد. کرونا ویروس‌ها توی آسمان هستند. پیرزن ماسک دارد؛ اما جوان شرور و بی‌ماسک با وحشت به آن‌ها نگاه می‌کند.)

8

یک پرستار: «ما باز هم کرونا را شکست می‌دهیم.»

(تصویر یک پرستار در کنار چند پرستار دیگر که توی بیمارستان ماسک زده‌اند و نوشته‌‌ای توی دست‌شان دارند که متن آن هست: ما کرونا را شکست می‌دهیم.)

CAPTCHA Image