در باغ مهربانی
غذایی مثل مردم
محمدجواد احمدی
مدتی بود که در شهر مدینه، مواد غذایی، کمیاب و گران شده بود؛ به همین خاطر، مردم عادی نمیتوانستند این مواد را تهیه کنند. مردم مدینه که همیشه برای درست کردن نان، از آرد گندم استفاده میکردند، باید هر روز به امید خریدن مقدار کمی گندم به بازار میرفتند یا جو و گندم را با هم قاطی میکردند و نان میپختند. از طرفی نان جو مثل نان گندم خوشمزه نبود و خوردنش مخصوصاً برای کودکان، سخت بود...
امام جعفر صادق(ع) که در شهر مدینه زندگی میکرد، وقتی از گرانی گندم و مواد غذایی در بازار باخبر شد، خدمتکارش، «مُعَتِّب» را صدا زد و از او پرسید:
- چهقدر آذوقهی خوراکی در انبار خانه داریم؟
معتب با خوشحالی جواب داد:
- آقای من! من پیش از گرانی اجناس، مقدار زیادی گندم و مواد غذایی تهیه کردهام؛ انبار خانه پر است؛ نگران نباشید! تا مدتی طولانی با مشکل روبهرو نمیشویم.
امام(ع) فرمودند:
هر چه که در انبار هست به بازار ببر و با قیمتی منصفانه بفروش!
معتب با تعجب گفت: «آقاجان! اگر آذوقهی خانه را بفروشیم خودمان دچار مشکل میشویم و نمیتوانیم این مواد غذایی را تهیه کنیم.»
- همان که گفتم؛ همه را به بازار ببر و به مردم بفروش!
وقتی خدمتکار امام(ع) دستور ایشان را انجام داد و برگشت، امام(ع) با مهربانی به او رو کرد و فرمود:
- حالا مثل همهی مردم مدینه هر روز به بازار برو و چیزهایی را که برای خانه لازم است بخر.
از این به بعد، برای پختن نان، گندم و جو را با هم مخلوط کن تا بتوانی آرد را با قیمت کمتری تهیه کنی. خوب میدانی که من میتوانم برای خانوادهام گندم بخرم؛ اما دوست دارم خداوند را با صرفهجویی، از خودم راضی کنم.
منبع: برگرفته از داستانی در کتاب کافی، ج ۵، ص ١۶۶.
ارسال نظر در مورد این مقاله