غذایی که فقط بابا از آن خورد!

10.22081/poopak.2020.70712

غذایی که فقط بابا از آن خورد!


به رنگ مهتاب

غذایی که فقط بابا از آن خورد!

بیژن شهرامی

سفره را وسط اتاق پهن کرد و بشقاب و قاشق و لیوان و نمکدان را رویش چید، بعد هم به طرف آشپرخانه دوید تا شعله‌ی زیر ماهی‌تابه را کم کند.

این اولین مرتبه‌ای بود که در غیاب مامان برای بابا(1) و آبجی و داداش‌هایش غذا درست می‌کرد، آن هم کوکوی سیب‌زمینی که درست کردنش زیاد سخت نبود.

همه که پای سفره نشستند ماهی‌تابه را برداشت و با خود به داخل اتاق آورد، پهلوی بابا نشست و با خوش‌حالی گفت: «بفرمایید!»

بابا که به دخترش علاقه زیادی داشت دستی بر سرش کشید و لبخندزنان گفت: «دست دختر گلم درد نکند که مثل مامانش خوش‌سلیقه و کدبانو است.»

سپس سهم هر کس را داخل بشقابش گذاشت و خودش هم با به‌به و چه‌چه فراوان شروع به خوردن کرد. غذا آن‌قدر خوش‌مزه بود که یک‌دفعه سرفه‌اش گرفت!

بابا برخلاف بقیه‌ی اعضای خانواده که انگار اشتهای زیادی برای غذاخوردن نداشتند، غذایش را می‌خورد و از دست‌پخت دخترش تعریف می‌کرد.

دخترکوچولوی بابا که نمی‌دانست ماجرا از چه قرار است خودش هم تکه‌ای از کوکو را به دهان گذاشت و آن موقع بود که فهمید آن را شور کرده است!

لپ‌هایش از خجالت گل انداخت، حس کرد همه زیرچشمی به او نگاه می‌کنند، به جز پدر که هم‌چنان لقمه‌های کوچک غذا را برمی‌داشت و او را تشویق می‌کرد!(2)

***

علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره) حدود 120سال پیش در تبریز به دنیا آمد و به همراه برادرش سیدمحمدحسن درس خواندن را در زادگاهش آغاز کرد.

او و برادرش خیلی زود نعمت پدر و مادر را از دست دادند؛ اما با جدیت درس خواندند و به رتبه‌های خیلی خوبی رسیدند.

علامه به تفسیر قرآن، سرودن شعر و خوش‌نویسی علاقه داشت و موفق شد شاگردان بسیاری را هم تربیت کند، مثل استاد شهید مرتضی مطهری.

آن دانشمند و عالم بزرگ دینی به کار در مزرعه، باغ و درخت هم علاقه‌مند بود و زندگی ساده‌ای داشت. در میان کتاب‌های با ارزش علامه، یک یادگار بسیار ارزش‌مند هست به اسم تفسیر المیزان.

پی‌نوشت:

1. علامه طباطبایی(ره).

2. از کتاب مهر افروخته.

CAPTCHA Image