با دانشمندان ایرانی
دانشمند خودمان است
ناهید رحیمی
صبح خیلی زود وقتی هنوز هوا کاملاً روشن نشده بود با به صدا درآمدن زنگِ درِ موزهی ملی ایران، نگهبان چاق و سیبیلوی موزه در موزه را باز کرد.
پشت در پسرکی با نیش باز ایستاده بود. او با هیجان گفت: «سلام! آقای نگهبان موزه. من سینا هستم. ببخشید میخواهم بروم داخل موزه برای بازدید. بیزحمت در را باز کنید.»
نگهبان گفت: «سلام! این وقت صبح؟ سواد که داری پسرجان؟»
سینا با تعجب گفت: «بله که سواد دارم. چهطور مگر؟»
نگهبان گفت: «اینها نوشته شده، ساعت کار موزه از ساعت 9 تا 12. پس سهساعت دیگر باید صبر کنی.»
سینا با تعجب گفت: «اووووه... سه ساعت؟» ولی من خیلی عجله دارم.
راستش از دیشب که فهمیدم یکی از قدیمیترین و مشهورترین و بهترین کتابهای تاریخ علم جغرافیای دنیا در موزهی ملی ایران است خواب به چشمم نرفته تا بیایم و از نزدیک ببینمش.»
آقای نگهبان با تعجب گفت: «جدی میگویی؟»
سینا گفت: «بله، مگر شما نگهبان اینجا نیستید؟ چهطور خبر ندارید؟»
آقای نگهبان با خجالت گفت: «خب... راستش من به تازگی در اینجا استخدام شدهام و خیلی خبر ندارم چه چیزهایی در موزه است. اصلاً بیا توی نگهبانی بنشین و برایم در مورد این کتاب توضیح بده.»
سینا روی صندلی نشست و عینکش را روی صورتش جابهجا کرد و گفت: «این کتابی را که میگویم اسمش «مَسالِکُالمَمالِک» است؛ و آن را حدود هزار سال پیش یکی از بزرگترین و مشهورترین جغرافیدانان تاریخ جهان اسلام به اسم «ابواسحاق ابراهیمبن محمد اصطخری» نوشته.»
چشمهای آقای نگهبان از تعجب گرد شدند.
- عجب... هزارسال پیش؟ یعنی یک کتاب هزارساله در این موزه است؟
- بله، دیگر. نسخهی فارسی این کتاب در این موزه نگهداری میشود و نسخهی عربیاش هم در آلمان است.
آقای نگهبان لبخندی زد و گفت: «آفرین چهقدر اطلاعات مفید داری؟ معلوم است خیلی اهل مطالعهای. دیگر از این جغرافیدان چه میدانی؟»
سینا ادامه داد: «اصطخری اهل شهر اصطخر استان فارس بوده و به نقاط مختلف دنیا سفر کرده. او نقشههای تقریباً دقیق و بسیار خوبی از کشورها و شهرها و دریاها و دریاچههای جهان اسلام و بیشتر از همه ایرانِ هزارسال پیش تهیه کرد.»
آقای نگهبان گفت: «وای چه جالب.»
چه نخبهی پر افتخار و مشهوری داشته کشور ما.
سینا ذوقزده گفت: «اصطخری کتاب دیگری هم داشته به اسم «صُوَرُالاَقالیم». نسخهی فارسی «مسالکالممالک» که بیست نقشهی رنگى و دو نقشهی سیاه و سفید دارد و اولین بار با تلاش ایرج افشار- بزرگترین نسخهشناس ایرانی- در سال 1340 خورشیدی به چاپ رسید. او به آسیای مرکزی، سوریه، مصر، آفریقای شمالی و شرقی و بسیاری از نقاط دیگر دنیا سفر کرده است. میدانید چرا اینقدر کارهای او مهم هستند؟
برای اینکه ما با مطالعهی این کتاب میتوانیم اطلاعات بسیاری از مردم و شهرهای هزارسال پیش به دست بیاوریم.»
آقای نگهبان با صدای بلند گفت: «وای یا خدا! عجب کار ماندگاری کرده این آقایِ اصطخری.»
سینا لبخند پیروزی بر لب داشت و گفت: «بله دیگر. دانشمند خودمان است...اِاِاِاِ... مثل اینکه ساعت 9 شد... در موزه را باز کنید لطفاً.»
آقای نگهبان در حالی که با عجله کتش را میپوشید گفت: «صبرکن. صبر کن من هم با تو میآیم. من هم باید این کتاب را ببینم.»
سینا با خوشحالی گفت: «پس برویم.»
***
ابواسحاق ابراهیمبن محمد فارسی اصطخری
جغرافیدان بزرگ قرن 10 میلادی و 4 قمری که در سال 951 یا 957 میلادی از دنیا رفته است.
ارسال نظر در مورد این مقاله