10.22081/poopak.2020.70951

کفش‌های زرد هزارپا

داستان ترجمه

کفش‌های زرد هزارپا

مترجم: علی‌محمد محمدی

 

1- هزارپا عینکش را تمیز و با تعجب به پاهایش نگاه کرد. کفش‌هایش از پایش بیرون آمده بودند.

 

2- توی مزرعه جوجه‌تیغی یک لنگه کفش زرد پیدا کرد و آن را چتر خودش کرد.

 

3- کرم‌کوچولو هم یک لنگه‌ کفش را از روی قارچ برداشت.

 

4- زرافه احساس می‌کرد با لنگه کفش خیلی قشنگ‌تر شده است.

 

5- قورباغه از کفش برای قایق استفاده کرد.

 

6- پلیکان هم دوتا کفش دو طرف سرش گذاشته و شاد بود.

 

7- هزارپا اما ناراحت بود و اشک می‌ریخت.

 

9- روباه هم از کفش به جای لیوان استفاده کرده بود.

 

10- میمون‌ها هم برای خودشان تلفن درست کرده بودند.

 

11- جغد دانا هم از کفش جامدادی درست کرده بود.

 

12- شیر هم از بقیه‌ی کفش‌های هزارپا یالش را به دور آن‌ها پیچیده بود.

 

13- چند روز گذشت تا همه‌ی حیوانات به اشتباه‌ خودشان پی بردند. کفش‌های هزارپا را برایش آوردند؛ همه‌ی حیوانات قول دادند بقیه‌ی کفش‌های هزارپا را پیدا کنند.

 

CAPTCHA Image