فدای نام ایران
عبدالله علیپور
من از جنوب گرمم
و از نژاد دریا
خلیج فارس یعنی
صدای آبی ما
سرود، نخلهایم
رُطب، ترانهی من
از آفتاب خونگرم
پر است خانهی من
اگر چه گرم و خشکم
در انتظار باران
تمام هستی من
فدای نام ایران
نیش
زهرا داوری
یک کاکتوس قدبلند
دیدم که پشت نرده بود
روی سرش یک دانه گل
خیلی قشنگش کرده بود
*
میخواستم نازش کنم
جرئت نکردم، خار داشت
انگار صدتا نیش ریز
مانند نیش مار داشت
زرافه
تاجری
بابا خریده یک عروسک
گردن دراز و خال خالی
با کلهای گُنده دوتا چشم
لم داده ساکت روی قالی
او هست یک زرافه اما
زرافهای اندازهی من
من دوست دارم او بیاید
بر روی میز تازهی من
زرافهی اصلی اگر بود
در خانهی ما بود غمگین
اینجا برایش یک قفس بود
جایش نمیشد توی ماشین
ارسال نظر در مورد این مقاله