مهمانی عروسکی

10.22081/poopak.2022.73061

مهمانی عروسکی


مهمانی عروسکی

رامونا میرحاجیان‌مقدم

صدای زنگ در آمد. مامان گوشی آیفون را برداشت و گفت: «به‌به! خوش آمدید آبجی‌جان!» مریم توی اتاقش دوید. زیر تختش را نگاه کرد و مطمئن شد عروسک‌ها خوب قایم شدند و دست سمیرا به آن‌ها نمی‌رسد. در را پیش کرد و از لای در سرک کشید.

مامان، بابا و داداش مهدی دم در ایستاده بودند. خاله، سپهر و جعفر‌آقا سلام و احوال‌پرسی کردند و وارد خانه شدند. چه خوب، سمیرا را نیاورده بودند. شاید هم سمیرا، خودش خجالت کشیده و نیامده بود؛ ولی سمیرا که از چیزی خجالت نمی‌کشید. دفعه‌ی قبل برای کندن موهای عروسک حتی عذرخواهی نکرد. ناگهان صدای سمیرا بلند شد: «مامان! بابا! کفش‌هام!» مامان گفت: «خاله قربانت شود! این‌قدر تو با ادبی!» و کفش‌های سمیرا را در آورد. مریم باورش نمی‌شد! سمیرا با ادب باشد. سمیرا فقط بلد بود موهای عروسک را بکند.

مامان سمیرا را بوسید و سمیرا با یک بسته‌ی بزرگ کادوپیچ وارد خانه شد. مریم درِ اتاق را بست و روی تختش نشست. از بیرون صدای خنده و خوش‌وبش می‌آمد. خاله‌محبوبه گفت: «مریم‌جانم کجاست؟ دلم برایش تنگ شده!»

بابا گفت: «عجب! الآن این‌جا بود که!»

و بعد داد زد: «مریمی بابا! بدو بیا که مهمان‌ها آمدند.»

مریم از دست بابا لجش گرفت! با آن همه سروصدا مگر می‌شد که نفهمد مهمان آمده! خاله گفت: «مریم‌جان بدو بیا! سمیرا می‌خواهد با تو بازی کند!»

مریم توی دلش گفت: «نخیر، سمیرا آمده تا موهای عروسکم را بکند!»

از طرفی هم دلش برای خاله‌محبوبه خیلی تنگ شده بود. خاله‌محبوبه بهترین خاله‌ی دنیا بود. کاش سمیرا، دختر خاله‌محبوبه نبود!

مریم در همین فکرها بود که ناگهان دستگیره‌ی در چرخید و در باز شد. مریم خودش را روی تخت انداخت و چشمانش را بست. صدای خاله‌محبوبه آمد: «اجازه هست مریم‌خانم!»

سمیرا هم همراهش بود و گفت: «مریم پاشو با من دوست شو، ببخشید موهای عروسکت را کندم!»

مریم چشم‌هایش را فشار داد و نفسش را حبس کرد. سمیرا بغض کرد و گفت: «حالا که مریم خوابیده، چه‌طور باهاش آشتی کنم؟ این عروسک را چه کار کنم؟»

مریم باورش نمی‌شد. آن هدیه‌ی دست سمیرا، مال او باشد. یواش چشمانش را باز کرد و زیر لب سلام کرد. سمیرا دوید سمت مریم و هدیه را به او داد و گفت: «آشتی؟ آشتی؟» خاله‌محبوبه گفت: «سمیرا قول می‌دهد دیگر موهای عروسکت را نکند.» صورت مریم سرخ شد و سمیرا را بغل کرد.

CAPTCHA Image