دختر ایران

10.22081/poopak.2022.73079

دختر ایران


قصه‌های شاهنامه

دختر ایران

سیده‌لیلا موسوی‌خلخالی

«سهراب»، پهلوان کشور توران، هیچ‌گاه پدرش را ندیده بود و تنها از مادرش، «تهمینه» در مورد «رستم» که پهلوان اول ایران بود، شنیده بود.

سهراب، سپاهی آماده کرد و خواست به ایران بیاید تا بتواند پدرش را ببیند. «افراسیاب»، شاه تورانیان که دشمن ایران بودند، پهلوانانی را همراه سپاه سهراب فرستاد تا او را در این سفر همراهی کنند و جنگی راه بیندازند و رستم را بکشند.

در مرز ایران، دیده‌بان‌های قلعه‌ی ایران تا سپاه توران را دیدند، به «هُجیر»، فرمانده‌ی قلعه خبر دادند. هجیر تنها به سمت سپاه توران رفت تا با فرمانده‌ی‌شان بجنگد؛ اما در جنگ با سهراب اسیر شد. ساکنان قلعه خیلی وحشت کردند. در میان ساکنان دختری پیش پدرش، «گَژَدَهم» رفت و اجازه گرفت تا به جنگ با سهراب برود. پدر اجازه نداد و گفت که مردان زیادی در قلعه هستند و نباید یک دختر برای جنگ برود. دختر گفت: «اگر پهلوانان دیگر هم اسیر شوند، آبروی ما می‎رود؛ اما اگر من شکست بخورم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد، اگر هم پیروز شوم که آبروی رفته را برمی‎گردانم!» پدر قبول کرد، دختر مثل مردها لباس رزم پوشید و کلاهخود گذاشت و به میدان رفت. سهراب خنده‎اش گرفت؛ اما خیلی زود فهمید که حریف آسانی نیست و جنگ سختی با او خواهد داشت. دختر، تیرانداز ماهری بود و مدام به سمت سهراب تیر می‎انداخت. سهراب یک‌باره طنابی انداخت و دختر از روی اسب به زمین افتاد. کلاهخود دختر از سرش بیرون آمد، چهره‌اش معلوم شد و سهراب تازه فهمید که آن سرباز یک دختر است. سهراب به سمتش رفت تا او را هم اسیر کند؛ اما دختر گفت: «لشگر ایران و توران ما را تماشا می‎کنند، آن وقت تو را که یک پهلوانی سرزنش می‎کنند که دختری را اسیر کرده‌ای!» سهراب گفت: «پس چه کنم؟!» دختر جواب داد: «همراه من به قلعه بیا تا بدون جنگ آن‎جا را به تو بدهم.» سهراب قبول کرد و هر دو به سمت قلعه حرکت کردند؛ اما همین که دختر از درِ قلعه رد شد، در‎ها بسته شدند و سهراب بیرون قلعه ماند.

پدر و بقیه‌ی پهلوانان از زیرکی دختر خیلی خوش‎حال شدند؛ اما او به قولی که داده بود وفا کرد و همان شب قلعه را برای سهراب و سپاهش خالی کرد و سریع نامه‎ای به «کیکاووس»، شاه ایران فرستاد تا پهلوانان و لشگریان را برای جنگ با توران آماده کند.

و این داستان دختر پهلوان ایران، «گُردآفرید» بود که جنگاوری و زیرکی‎اش آبروی ایران را خرید.

CAPTCHA Image