دوستانه
تقصیر کی بود؟
مهدیس حسینی کارشناش روانشناس بالینی
همه مدام از من ایراد میگیرند. وقتی کارها درست پیش نمیرود؛ همه فریاد میزنند تقصیر امیر بود. دیروز تکالیفم را انجام ندادم؛ چون وقتی با برادرم مشغول بازی بودم اصلاً متوجه گذر زمان نشدم و وقتی به خودم آمدم که دیگر دیر شده بود. مامانم مجبورم کرد بروم بخوابم در نتیجه آقا معلم زنگ تفریح گفت که باید در کلاس بمانم و تکالیفم را انجام دهم. آخه من که تقصیری نداشتم. همش به خاطر مغزم بود که فراموش کرده بود به یادم بیاورد تا تکالیفم را بنویسم.
زنگ ورزش شاهین برایم پشت پا گرفت و من زمین خوردم من هم او را هل دادم و او به زمین افتاد. او فریاد زد: «آقا معلم امیر من را هل داد.» اما من که تقصیری نداشتم. اول او بود که برایم پشت پا گرفت و به زمین خوردن من خندید. اینکه تقصیر من نبود. دستهایم چون عصبانی بودند او را هل دادند. چرا همه از من ایراد می گیرند؟
سر زنگ علوم معلم فریاد زد: «امیر لطفاً اینقدر حرف نزن!» آخه تقصیر من نیست. اول احسان شروع کرد به حرف زدن با من.
زنگ دیکته آقا معلم گفت: «امیر لطفاً اینقدر وقت تلف نکن!» اما من که تقصیری ندارم. باید مدادم را بتراشم.
وقتی به خانه آمدم توی راهرو پریدم بالا تا دستم را به چراغ برسانم؛ اما خواهرم همان موقع جلوی من سبز شد و سرش به دست من خورد. او بلند فریاد زد: «آخ، مامان امیر من را زد!»
به مامان گفتم: «اما من که تقصیری ندارم؛ چون زنگ تفریح نتوانسته بودم بازی کنم برای همین نتوانستم جلوی پریدن پاهایم را بگیرم، پس با خواهرم برخورد کردم.» بعد هم تمام امروز را برایش توضیح دادم و گفتم: «این ظالمانه است. هیچکدام از اینها تقصیر من نبود و همه مدام از من ایراد میگرفتند.»
مامان گفت: «شاید نباید بگویی چه کسی مقصر است. تو مسئول کارهایی هستی که انجام میدهی. تو نباید دیگران را به خاطر انتخابهای بد خودت سرزنش کنی. اگر دیگران را مقصر اشتباهات خودت بدانی هیچگاه فرصت یاد گرفتن را به دست نمیآوری. وقتی کارت اشتباه است عذر و بهانه نیاور، فقط قبول کن که اشتباه کردهای. فقط باید بگویی من این اشتباه را کردهام. حالا چهکار کنم تا اوضاع بهتر شود؟»
ارسال نظر در مورد این مقاله