10.22081/poopak.2024.75676

درخت صبر

موضوعات

داستان منظوم

درخت صبر

شاعر: مریم زرنشان

گردوی سبز بودم

بر شاخه‌ی درختی

باد آمد و هولم داد

خوردم به سنگ سختی

*

قل قل کنان دویدم

تا پای جوی آبی

روی چمن نشستم

آن روز آفتابی

*

گنجشک‌ها رسیدند

جیک جیک، بال در بال

شوتی زدند و گفتند:

به‌به یه توپ فوتبال!

*

گنجشک‌های پر حرف

از دور گربه دیدند

تا شاخه‌های باریک

جیک‌جیک کنان پریدند!

*

گربه جلوتر آمد

گفتش: میو، چه نازی

با هم شدیم دوتایی

سرگرم توپ‌بازی

*

چرخان و چرخ، چرخان

خوردم به تخته سنگی

یک‌دفعه گیر کردم

توی شکاف تنگی

*

من با نوک کلاغی

رفتم به سمت بالا

گشتی زدم یک دور

در آسمان زیبا

*

آن وقت او مرا کاشت

در زیر خاک نرمی

آهسته خواب رفتم

زیر پتوی گرمی!

*

در برف و سوز و سرما

خواب بهار دیدم

با رعد و برق و باران

از خواب خوش پریدم

*

بعد از سه ماه در خاک

کم‌کم زدم جوانه

آرام قد کشیدم

از خاک شادمانه

*

اول نهال بودم

حالا درخت شادم

شش سال صبر کردم

گردوی تازه دادم

 

CAPTCHA Image