دوچرخهی تنها
منصوره عربخراسانی
توی این انباری تنگ
ماندهام تنهای تنها
باز هم باران نمنم
میخورد بر بام اینجا
□□□
من دلم خیلی گرفته
بغض کرده بوق زردم
کاش میرفتم از اینجا
شاد در باران بگردم
============
بیست
علی باباجانی
غول چراغ جادو
گفت: «آرزوی تو چیست؟»
گفتم که دوست دارم
املای من شود بیست
تا آرزوی من را
فهمید، زود در رفت
چون نمرهی خودش بود
پایینتر از شش و هفت
ارسال نظر در مورد این مقاله