مدافع حرم ( ص 17 و 16)

مدافع حرم ( ص 17 و 16)


گزارش

مدافع حرم

سعادت‌سادات جوهری

امروز ما باز هم در شهرمان مهمان داشتیم. مهمانِ مهربان ما یک شهید مدافع حرم بود. شهیدی که غریبانه از کنار حرم حضرت زینب(س) به دیدن ما می‌آمد...

چند سالی می‌شود که حرم‌های حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س)، از سوی نیروهای دشمن که همان داعش است، تهدید شده و آن‌ها می‌خواهند کشور سوریه را از بین برده و حرم‌های این عزیزان را نابود کنند؛ اما انسان‌های باایمان و مبارزی هستند که برای حفظ حرم اهل‌بیتU در مقابل آن‌ها ایستاده‌اند و آن‌ها را شکست داده‌اند. این انسان‌های خدادوست «مدافعان حرم» هستند.

میرزامهدی صابری هم یک جوان افغانیِ مدافع حرم بود. او در شهر مقدس قم زندگی می‌کرد. مهدی در سوریه فرمانده‌ی گردان نیروی ویژه‌ی علی‌اکبرm از تیپ فاطمیّون بود که در نبردهای منطقه‌ی درعا به شهادت رسید. با هم صحبت‌های مادر بزرگوار شهید مهدی صابری را می‌خوانیم.

- مهدی خیلی مهربان بود؛ مخصوصاً با آدم‌های فقیر، ضعیف و ناتوان برخورد خوبی داشت. او از 10- 12 سالگی روزه می‌گرفت. آن موقع‌ها خواهرش نُه‌ساله بود و او همراه با خواهرش روزه می‌گرفت. یادم نمی‌آید یک روز از روزه‌هایش را نگرفته باشد.

مهدی در انجام همه‌ی کارها از من و پدرش اجازه می‌گرفت و همیشه از کودکی تا همین سنّ جوانی تفریحاتی مثل کوه‌نوردی و صحرانوردی داشت.

با کودکان، بسیار مهربان بود. بچه‌های کوچک که در کوچه بازی می‌کردند، تا مهدی را می‌دیدند، جلو می‌آمدند و سلام می‌کردند. مهدی، هم کار می‌کرد و هم درس می‌خواند. حقوقش را همیشه به نیازمندان می‌بخشید و یا صرف کارهای خیریه می‌کرد.

او قاری و حافظ قرآن هم بود. صدای زیبایی داشت. به من می‌گفت: «مادر! برایم سر نماز و در مجالس اهل‌بیت (ع) از ته دل دعا کن!» نمی‌دانستم حاجتش چیست. من همیشه سر نمازهایم برای حاجتش دعا می‌کردم که الحمدالله عاقبت بخیر شد. اصلاً به خاطر شهادتش، گریه هم نمی‌کنم؛ ولی الآن جای خالی‌اش را حس می‌کنم.

حالا یاران جوان و شجاع مهدی از کشورهای ایران، سوریه، افغانستان، پاکستان و... در کنار حرم حضرت زینب(س) راه او را ادامه می‌دهند. آن‌ها هیچ‌وقت حرم اهل‌بیت (ع) را تنها نخواهند گذاشت.

CAPTCHA Image