میز گرد (ص 38) پرت و پلا ( ص 39)

دل‌تان می‌خواهد وقتی بی‌حوصله‌اید مامان‌تان چه کاری برای‌تان انجام دهد؟

سیدرضا: من دلم می‌خواهد با کمک مامانم ژله با طرح گل درست کنم، خیلی کیف می‌دهد.

سیدمحسن: من دوست دارم مامانم با من بازی کند، مثلاً ماشین‌بازی و فوتبال، یا یک عالم بادکنک باد کنیم و با هم بترکانیم، خیلی هیجان دارد.

مهدی: من دوست دارم با مامانم آلبوم عکس‌های بچگی‌ام را تماشا کنم و مامانم از خاطرات بچگی‌ام برایم تعریف کند. یا این‌که با هم کاردستی درست کنیم.

رضا دوباره می‌گوید: من نقاشی کردن را هم خیلی دوست دارم. دلم می‌خواهد یک مقوای بزرگ با یک عالم مدادرنگی داشته باشم و یک نقاشی گروهی با دوستانم بکشم.

فکر می‌کنید چه کارهایی می‌تواند بی‌حوصلگی بچه‌ها را ار بین ببرد؟

سیدمحسن: مثلاً مثل الآن که ما به پارک آمده‌ایم خیلی خوب است، این‌جا می‌توانم یک عالمه بدو بدو کنم.

سیدرضا: خواندن کتاب قصه، مثلاً یک صفحه من بخوانم، یک صفحه مامانم. من خیلی صحبت کردن را دوست دارم و دلم می‌خواهد با مامانم در مورد مسائل مختلف صحبت کنم.

مهدی: خیلی کارها می‌تواند بی‌حوصلگی را از بین ببرد، مثل خواندن کتاب‌های علمی و ورزشی، بستگی به این دارد که بچه‌ها به چه کاری علاقه داشته باشند؛ اما من فکر می‌کنم اگر بچه‌ها بازی‌های گروهی انجام دهند خیلی بهشون خوش می‌گذرد و کم‌تر بی‌حوصل

*************

پرت‌وپلا

مترجم: سیدحسین فدایی‌حسین

 

جوجو

معلوم نیست جوجو، جوجولی را بیدار کرده

یا جوجولی، جوجو رو؟

*

مار شمار

ای وای، چه کار خطرناکی

چرا داری اونا رو می‌شماری؟

آیا اونا واقعی‌اند یا خیالی؟

وای...!

*

ژاله‌ی ژله‌خور

ژاله ژله می‌خوره

من بهش می‌گم

ژاله‌ی ژله‌خور

اما هنگامه هندونه نمی‌خوره

شما چی بهش می‌گین؟

CAPTCHA Image