خنده منده

10.22081/poopak.2017.63618

خنده منده


 

لیلا چیذری

اولین دیدار با کیوی!

اولی: «می‌دونی من اولین بار که کیوی رو دیدم، چی فکر کردم؟»

دومی: «نه!»

اولی: «فکر کردم این تخم‌مرغه که دورشو موکت کردن!»

دزد پیر

قاضی: «بگو ببینم، تو رو برای چی دستگیر کردند؟»

دزد: «چون دیگه پیر شدم و نمی‌تونم مثل سابق فرار کنم!»

خالی‌بندها

اولی: «من آن‌قدر خوب صدای مرغ را تقلید می‌کنم که هر چی جوجه این اطراف هست میاد پیشم.»

دومی: «این‌که چیزی نیست، من وقتی نصف شب صدای خروس رو تقلید می‌کنم، خورشید طلوع می‌کنه!»

خدمت‌کار خودمانی

خانم صاحب‌خانه: «ببین، باید بدونی که من هر روز صبح ساعت هشت صبحانه می‌خورم.»

خدمت‌کار: «باشه خانم‌جان! اگه من بیدار نشدم، منتظرم نمونید، خودتون بخورید.»

توت و کاج

اولی: «چرا رفتی بالای درخت؟»

دومی: «رفتم توت بخورم.»

اولی: «این‌که درخت کاجه!»

دومی: «توی جیبم توت ریخته بودم!»

کار در خانه

پرویز: «مادر می‌شه من امروز ظرف بشورم؟»

مادر: «نه پسرم! چرا می‌خوای کار منو انجام بدی؟»

پرویز: «آخه ریاضی ضعیف هستم، آقای معلم گفته باید توی خونه کار کنی!»

مشتری شکمو

پیش‌خدمت هتل: «برای صبحانه چی میل می‌کنید قربان؟»

مهمان: «پنجاه تا تخم‌مرغ برام نیمرو کنید. نوشیدنی چی دارید؟»

پیش‌خدمت: «یک خبر خوب دارم، هواشناسی گفته امروز صبح قراره سیل بیاد!»

آلزایمر

مریض: «آقای دکتر! من مدتیه که بیماری فراموشی گرفتم.»

پزشک: «چند وقته این بیماری رو گرفتید؟»

مریض: «کدوم بیماری؟»

دوپینگی محتاط

مردی در مسابقه‌ی دو، دوپینگ می‌کنه؛ اما آخر می‌شه. بهش می‌گن پس چرا آخر شدی؟ می‌گه می‌خواستم به من مشکوک نشن!

CAPTCHA Image