آش خاله
خاتون حسنی
یک کاسه آش آورد
دیروز، خالهزهرا
هم کشک روی آن بود
هم سیرداغ و نعنا
با کاسه سر کشیدم
از بس که بود خوشبو
شد معدهام دوباره
هشتادوهشت کیلو
ای کاش خورده بودم
از آش سهم خود را
شاید به پا نمیشد
در معده، جنگ و دعوا!
-----------------------
تاببازی
سیدمهدی موسوی
بر روی پنکه سقفی
مشغول لانهسازیست
یک عنکبوت تنها
بعد از یکی - دو ساعت
با تارهای نازک
شد لانهاش چه زیبا
اصلاً ندید بابا
او را که روی پنکه
مشغول لانهسازیست
شد پنکه باز روشن
دیدم که عنکبوتم
در حال تاببازیست
ارسال نظر در مورد این مقاله