عکس و حرف
به کوشش: مریم قلعهقوند
اینجا روستای سرسبز مشهد است. درختهای گیلاس، آلبالو و گردو سرشان را از دیوار باغ بیرون آوردهاند و به مردم چشمک میزنند.
فریماه شهبازی، کلاس سوم (روستای مشهد، شهرستان دماوند)
«نمرود» دریاچهای بزرگ و زیباست. البته سدّ نمرود هم به آن میگویند. ما یک روز کنار دریاچه چادر زدیم و تا شب آنجا ماندیم. هوا خیلی خنک بود و من احساس سرما میکردم.
یاسین جبارپور، کلاس چهارم (دریاچهی نمرود، شهرستان ارجمند)
«دریاچهی پریشان» یکی از بزرگترین دریاچههای آب شیرین ایران است. ماهیگیرها، قلاب میاندازند و ساعتها، منتظر مینشینند تا ماهی کپور، کولی و زردک صید کنند.
سیدسعید میرحبیبیان، کلاس سوم (ماهیگیری کنار دریاچهی پریشان در استان فارس)
ما تعطیلات نوروز به یزد سفر کردیم. پدر و برادر کوچکم (امیرعباس) لباس سنتی یزد پوشیدند و من از آنها عکس گرفتم.
امیرمحمد عباسی، کلاس دوم (یزد)
خرمدشت، روستای کودکی مادرم است. یک روز برای تفریح به آنجا رفتیم. در دشت و دمن قدم زدیم و از هوای پاک و خنک لذت بردیم. چوپان با گلهاش آنجا بود. گوسفندها مشغول خوردن علف بودند.
حنانه نوری، کلاس چهارم (روستای خرمدشت قزوین)
با یکی از دوستان پدرم، به روستای «ارسخواران» رفته بودیم. گوشهای از جنگل، کنار دریاچه چادر زده بودیم و هندوانه میخوردیم. زنبورها مرتب ویز ویز میکردند. دنبال آنها رفتم. وای، چه میدیدم! تا به حال از نزدیک این همه کندوی عسل ندیده بودم.
نفس اجلالی، کلاس اول (روستای ارسخواران)
ارسال نظر در مورد این مقاله