10.22081/poopak.2018.65975

خنده منده

لیلا چیذری

گریه از راه دور

کسی با فاصله‌ای دور از یک قبر گریه می‌کرد. از او پرسیدند: «چرا آن‌قدر با فاصله از قبر ایستادی؟» گفت: «آخه خدابیامرز از فامیلای دورمون بود!»

دندان کج

به دندان‌پزشک گفتم: «دکترجان این دندان من کج درآمده، لطفاً به حسابش برسید!»

دکتر گفت: «یعنی بکشم برات؟» گفتم: «پَ نَ پَ، یه کم نصیحتش کنید بلکه دست از آزار و اذیت بردارد!»

روغن نارگیل

به اینایی که می‌گن به موهاتون روغن نارگیل بزنید تا خوب بشه بگید؛ اگه روغن نارگیل خوب بود که موهای خود نارگیل آن‌قدر وزوزی نمی‌شد!

بیست سؤالی

یکی می‌ره توی مسابقه‌ی بیست سؤالی، دوستاش بهش یواشکی می‌گن جواب مسابقه پرتقاله؛ اما تو زود نگو که نفهمن جوابو می‌دونستی. اون از مجری می‌پرسه: «توی جیب جا می‌گیره.» مجری می‌گه: «نه.» اون می‌گه: «اوه چه پرتقال بزرگی!»

معمای خنده‌دار

به یک نفر آیکیو می‌گن یه معما طرح کن که زیاد سخت نباشه. می‌گه: «اون چیه که درازه، زرده، موزه؟»

آزمون رانندگی

از یکی می‌پرسن: «توی امتحان رانندگی قبول شدی؟» می‌گه: «والّا معلوم نیست، با ماشین رفتم توی دیوار، سرهنگ رفت توی کما. حالا منتظریم به هوش بیاد ببینیم قبول می‌شم یا نه!»

اسب بخار

یک نفر توی سرما یه اسب دید که از دهانش بخار بیرون میومد. با خودش گفت: «آها، پس اسب بخار که می‌گن اینه!»

خواب:

از دخترکوچولویی می‌پرسند: «می‌دانی چرا ما آدم‌ها خواب می‌بینیم؟» دخترکوچولو می‌گوید: «خب معلوم است؛ برای این‌که موقع خوابیدن حوصله‌ی‌مان سر نرود.»

سیم‌کشی

آموزگار: «اگر بخواهیم یکی از سیم‌های برق ساختمان را قطع کنیم، چه‌کار باید بکنیم تا برق ما را نگیرد؟»

دانش‌آموز: «اجازه ‌آقا! باید یک برق‌کار بیاوریم.»

CAPTCHA Image