آثار خوب بچه‌ها

10.22081/poopak.2021.70210

آثار خوب بچه‌ها

کلیدواژه‌ها


کبوتر نامه‌رسان

(آثار خوب بچه‌ها)

به کوشش: فاطمه بختیاری

 

*

حرم

به سمت حرم می‌روم

از شکوفه‌ی گل‌های کاغذی

می‌توان فهمید چه روز هست

آری آن شکوفه‌ها نشان بهاری‌ست که مهمان ماست.

از پیچ کوچه‌ می‌خواهم بگذرم

همان کوچه‌ای که پوشیده از گل است

گل‌های سفید و صورتی که با بوی خوش‌شان به استقبالم می‌آیند

بر سرم سایه می‌افکند و با کمک باد بر سرم گل می‌ریزند

گلبرگ‌ها در هوا برایم می‌رقصند و تا خیابان همراهی‌ام می‌کنند

واقعاً راه حرم زیباست

به حرم می‌رسم و منظره‌ای زیبا می‌بینم

انگار همه گل‌های بهاری که در راه دیدم

مثل یک گلدسته در حرم جمع‌اند

فاطمه نقوی

*

خانه‌ی جدید من

- وای چه‌قدر شلوغ کردید! بروید کنار! له شدم! بگذارید من هم غذا بخورم... ای بابا امروز هم به من غذا نرسید! خدا کند زودتر از این آکواریوم کوچک بروم.

ماهی‌کوچولو بین ماهی‌های بزرگ شنا می‌کرد و با خود می‌گفت: «من باید زودتر از این‌جا رهایی پبدا کنم! اما چه‌طور؟... فهمیدم!»

در همین لحظه پسری که موهای مشکیِ فری داشت، سرش را کنار شیشه‌ی آکواریم چسباند. ماهی‌کوچولو سریع از میان ماهی‌ها شنا کرد و خود را نزدیک شیشه‌ی آکواریوم رساند، ولی پسر توجهی به ماهی‌کوچولو نکرد. ماهی‌کوچولو کمی این‌طرف و آن‌طرف رفت و غلتی در آب زد. چشمان سیاه پسر به ماهی افتاد و مدتی او را نگاه کرد، سپس آقای مغازه‌دار را صدا زد و گفت: «من این ماهی را می‌خواهم.»

ماهی‌کوچولو شاد و خوش‌حال باله‌هایش را تکان می‌داد و منتظر شد تا مغازه‌دار تور را درون آب کند.

مغازه‌دار از روی صندلی بلند شد و تورش را درون آب کرد.

ماهی‌کوچولو درون تور رفت. مغازه‌دار ماهی‌کوچولو را درون کیسه‌ی آبی گذاشت. پسر اسکناسی به مغازه‌دار داد و کیسه را گرفت. او شاد و خوش‌حال به خانه رفت و ماهی‌کوچولو را درون حوض بزرگی در وسط حیاط انداخت ماهی‌کوچولو با خوش‌حالی دورتادور حوض شنا می‌کرد و می‌کرد و می‌گفت: «خدایا تمام ماهی‌ما را از اکواریوم کوچک نجات بده!»

محمدامین صباغی-13ساله

موش‌کوچولو به آسمان رفت

یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا، هیچ‌کس نبود. موش‌کوچولو خیلی گرسنه بود. او از خانه بیرون آمد و به دنبال غذا می‌گشت تا این‌که بالأخره یک کدو پیدا کرد. تکه‌ای از آن را خورد و سیر شد. او بقیه‌ی کدو را روی زمین قل داد تا این‌که به خانه‌اش نزدیک شد. کنار خانه بادکنک قرمزی افتاده بود. موش‌کوچولو بادکنک را برداشت و آن را فوت کرد. بادکنک بزرگ و بزرگ‌تر شد، یک دفعه متوجه شد که پاهایش روی زمین نیست. بادکنک را در دستش گرفت و سرش را پایین کرد و دید کدو کوچک و کوچک‌تر می‌شود.

در همین لحظه صورتش به ابر سفیدی خورد، از کنار او عبور کرد و گفت: «ببخشید که به شما خوردم!»

ابر سفید گفت: «به آسمان خوش‌آمدی!»

موش‌کوچولو اصلاً دوست نداشت به آسمان برود. او دلش می‌خواست به خانه‌اش برگردد. اگر بادکنک را رها می‌کرد محکم به زمین می‌خورد یا روی شاخه‌ی درختی در لانه‌ی پرنده‌ای می‌افتاد و غذای پرنده می‌شد. شاید هم درون آب می‌افتاد و خفه می‌شد. بنابراین به ابر گفت: «من نمی‌توانم به خانه‌ام برگردم. آیا تو می‌توانی مرا پایین ببری؟»

ابر قبول کرد و گفت: «بیا سوار من بشو.»

موش روی ابر پرید و بادکنک را به موهای او گره زد. ابر خیلی قشنگ‌تر شده بود. او پایین و پایین‌تر آمد تا این‌که موش کنار خانه‌اش پیاده شد. ابر خداحافظی کرد و به آسمان برگشت. موش‌کوچولو کدو را قِل داد و به خانه‌اش برد.

مبینا صباغی-7ساله

*

شاد و خوش‌حال

معلم خوب من

همیشه مهربونه

همیشه شاد و خوش‌حال

مثل گل خندونه

 

معلمم را هر روز

تو درس «شاد» می‌بینم

کاشکی می‌شد دوباره

توی کلاس بشینم

 

با دوستام و معلم

دوباره شادی کنیم

تو مدرسه با اون‌ها

حسابی بازی کنیم

نازنین حیدری- 9 ساله

خراسان رضوی

پوپکی‌های عزیز امروز می‌خواهم شما را با یکی از استان‌های زیبا و پهناور کشورمان آشنا کنم. استان خراسان رضوی در شمال شرقی ایران قرار دارد و پنجمین استان پهناور کشور به شمار می‌آید.

مشهد، نیشابور، سبزوار و تربت حیدریه از شهرهای مهم این استان هستند. آرامگاه فردوسی، خیام و... معروف‌ترین آثارهای تاریخی استان می‌باشد.

یکی از معروف اماکن زیارتی شهر مقدس مشهد حرم امام رضاA هست. پسته مه‌ولات و زعفران تربت حیدریه سوغاتی‌های معروف و صادراتی این استان است. از صنایع دستی این استان می‌توان به قالی، گلیم و نمد اشاره کرد. دوستان عزیز من خودم در استان خراسان رضوی زندگی می‌کنم. امیدوارم شما به استان زیبا و پهناور خراسان رضوی سفر کنید.

امین صادق‌پور- شهرستان مه‌ولات استان خراسان جنوبی

قرآن

قرآن کلام خداست

او که تک و تواناست

اولین سوره، حمده

کدوم سوره بلنده؟

کوچک‌ترین کوثره

بلندترین، بقره

حرف خدا چه خوبه

خورشید بی‌غروبه

کوثر یارمحمدی

CAPTCHA Image