من ایرانیام
در و پنجرههای مشبک
مریم یوسفی
چوب که باشی همیشه نفس میکشی و زندهای. تازه همیشه یک عالمه خاطره داری؛ از روزهای خیلی خیلی دور. یعنی از زمانی که یک نهال کوچک بودی و دستانی مهربان تو را به دل خاک سپرد. بعد قد کشیدی و دستهایت را به طرف آسمان گرفتی. آنقدر بزرگ شدی که دیگر وقت رفتن رسید. نه برای اینکه از بین بروی و فراموش شوی، نه؛ برای اینکه ماندگارتر شوی.
این قصه، قصهی من است. همین زمان بود که من چوب بودم و دستان گرم و هنرمند استادعلی را احساس کردم. او نگاهی به من انداخت و کار را شروع کرد. میدانستم هرچه بیشتر تراشم بدهد زیباتر و ماندگارتر خواهم شد. روزها گذشت و من دیگر داشت صبرم تمام میشد، ولی استاد با آرامش و حوصله به کارش ادامه میداد. چند روز بعد شیشههای زیبایی در دلم جای گرفتند. دوست داشتم بدانم چه شکلی شدهام، اما نمیدانستم.
سرانجام یک روز بر دل دیوار یک خانه نشستم و خودم را در حوض کاشی پر از آب که مثل آینه میدرخشید، دیدم. بَه که چه زیبا بود!
فکر نکن به خودم میگویم؛ به هنر استادعلی میگویم که این چنین من و شیشههای رنگی را در کنار هم چید تا زندگیِ تازهای را شروع کنیم.
حالا من سالهاست زندهام و گرمای خورشید را با تمام وجود احساس میکنم و گاهی هم روزنههای دلم را با نم باران میشویم. من یادگاری هنرمندانه از استادعلی هستم.
***
ساختن در و پنجرههای مشبک به هنر «ارسیسازی» معروف است. این هنر ترکیبی از نازککاری چوب، شیشهبری و طراحی است. در این هنر از میخ و چسب استفاده نمیشود و تمام تکههای چوب طراحی شده با هنرمندی به یکدیگر وصل میشود (مانند تکههای جورچین) جالب است بدانید که این پنجرههای مشبک یا همان پنجرههای ارسی به صورت کشویی از پایین به سمت بالا باز میشوند.
قدیمیترین آثار ارسیسازی مربوط به دوران صفویه است. متأسفانه بعد از ورود آهن به این هنر توجه کمتری شد و الآن، خیلی کم، از این هنر با ارزش ایرانی استفاده میشود.
ارسال نظر در مورد این مقاله