10.22081/poopak.2021.70608

ما حرف‌های زیادی برای شما داریم

تقویم روزها

ما حرف‌های زیادی برای شما داریم

مجید ملامحمدی

عَبّود، اسم یک دوست خرمشهری من است. دوست عزیزی که در زمان دفاع مقدس، یک کودکِ هم‌سن و سالِ شما بود. او آن سال‌ها، به خاطر اشغال شهرش به دست دشمن، چند سالی همراه خانواده‌اش مهمان ما بود. الآن که عبّود بزرگ شده، هنوز هم با من دوست است. من به او یک نامه دادم و ازش خواستم درباره‌ی روز سوم خرداد برای من و شما چند خطی را یادگاری بنویسد.

او هم در جواب نامه‌ی من نوشت: «دوستان عزیزم! شما چه‌قدر با خرمشهر آشنا هستید؟ آیا خاطرات اسارتش را خوانده‌اید؟ قصه‌ی اسارت شهر من، خیلی خواندنی و دردناک است. وقتی صدام با کمک ارباب‌هایش در سال 1359، جنگ تحمیلی بزرگی را علیه کشورمان به راه انداخت، شهر من در تاریخ 14آبان همان سال، به اشغال نظامیان عراقی درآمد. ما خانه‌های‌مان را از دست دادیم و مردم زیادی شهید و مجروح شدند. بعد هم همراهِ همشهری‌های‌مان مجبور شدیم به شهرهای دیگر برویم.

در این مدت، مسجد جامع، پُل‌ها، خانه‌ها و باغ‎‌های زیبای شهرمان به خاطر بمب‌های دشمن آسیب دیدند. خرمشهر با غصه به این سوی رودخانه‌ی اروند، خیره بود؛ به جایی که رزمندگان اسلام، از پشتِ سنگرهای‌شان، نگاهش می‌کردند و در انتظار روزی بودند که خرمشهر را آزاد کنند. سرانجام در سوم خرداد سال 1361 خرمشهر عزیز آزاد شد. قلب امام خمینی شاد شد و مردم، جشن بزرگی گرفتند.

حالا شهر من تنها نیست. مردم شجاعش در کنارش هستند. شهدا هنوز هم در کوچه‌هایش قدم می‌زنند.

حالا خاطرات خرمشهر دارند یکی یکی به ما سلام می‌کنند و می‌گویند: «آهای بزرگ‌ترها و کوچک‌ترها! بیایید و ما را بخوانید. ما حرف‌های زیادی برای شما داریم.»

روز سوم خرداد، سال‌روزِ آزادی خرمشهر، بر شما مبارک باد!

CAPTCHA Image