گیوه‌دوزی

10.22081/poopak.2020.70714

گیوه‌دوزی


من ایرانی‌ام

گیوه‌دوزی

مریم یوسفی

عید که می‌آمد، از ذوق قند توی دل‌مان آب می‌شد؛ چون می‌دانستیم ننه‌مریم به خاطر زیارت هم که شده به ما سر می‌زند. آمدنش همه را خوش‌حال می‌کرد. مهربان بود و خوش‌زبان. همه دوستش داشتند؛ اما بیش‌تر از همه بچه‌ها منتظرش بودند. هرچند که سوغاتی و عیدی‌اش یکی بود. ولی باز برای گرفتنش لحظه‌شماری می‌کردیم. عیدیِ او با بقیه فرق می‌کرد. خاله‌رعنا عید که می‌شد به بچه‌ها تخم‌مرغ رنگی عیدی می‌داد. عیدی دایی‌رحمان را هم از بر بودیم، نفری یک جوراب. حاج‌عمو هم که همیشه یک اسکناس به رضا می‌داد. آخر رضا از همه بزرگ‌تر بود. بعد به او می‌گفت که آن را بین خودتان قسمت کنید... ما هم تا آخر تعطیلات دنبال سهم عیدی خودمان بودیم و هیچ‌وقت هم به دست‌مان نمی‌ر‌سید؛ اما ننه‌مریم که می‌آمد، یکی‌یکی ما را صدا می‌کرد و یک جفت گیوه‌ی زیبا به دست‌مان می‌داد. ننه‌مریم هنرمند بود. خودش گیوه‌ها را می‌بافت... یعنی کارش همین بود. از همین راه زندگی‌اش را می‌گذراند.

گیوه‌ها را که می‌پوشیدیم، انگار دنیا را به ما داده بودند. دل‌مان می‌خواست تا آخر دنیا بدویم... ما دویدیم تا امروز؛ اما دیگر ننه‌مریم به ما نرسید، ولی هنوز آخرین گیوه‌ای را که برایم عیدی آورده بود به یادگار دارم.

هنر گیوه‌دوزی

گیوه یکی از صنایع دستی روستایی است و به نوعی پاپوش سبک و مقاوم می‌گویند.  بیش‌تر مردان روستایی از آن استفاده می‌کنند. برای تهیه و دوخت گیوه از نخ پنبه‌ای (کتان)، نخ ابریشم، پارچه، چرم و لاستیک استفاده می‌شود. رویه‌ی گیوه معمولاً به دست زنان هنرمند بافته می‌شود.

امروزه در مناطقی از استان‌های فارس،  اصفهان، مرکزی، چهارمحال و بختیاری، زنجان و کرمانشاه هنر گیوه‌دوزی رواج دارد. البته کرمانشاه این هنر دستی را به کشور همسایه یعنی عراق صادر می‌کند.

 

CAPTCHA Image