روشنتر از ماه
من دوست دارم
مرتضی دانشمند
پدر گاهی وقتها برایمان درباره امام زمان(ع) حرف میزند. دیشب که شب جمعه بود پدر حرفهای زیبایی دربارهی امام زمان زد. او گفت: «نام امام زمان(ع)، حضرت مهدی و لقبش، قائم است.»
پدر وقتی کلمهی قائم را گفت برخاست و ایستاد.
خواهرم پرسید: «چرا ایستادید؟»
پدر گفت: «قائم، یعنی کسی که قیام میکند. ما وقتی نام قائم را میبریم به احترام او میایستیم و برای ظهورش دعا میکنیم.»
خواهرم گفت: «مگر او ما را میبیند؟»
پدر گفت: «بله، او از حال همهی دوستانش اطلاع دارد و برای همهی آنها دعا میکند. او مهربانترین پدر دنیاست.»
من دوست دارم یک بار که به مسجد میروم و پیشنماز مسجد نام تو را میبرد و همه میایستند، تو بیایی و با همه مسجدیها دست بدهی؛ همینطور با من. چهقدر خوب است.
ارسال نظر در مورد این مقاله