سرمقاله
دهه- هشتادی
عباسعلی متولیان
داشتم با خودم فکر میکردم اگر یک روزی جنگ شود، باز هم بچههایی مثل محمدحسین فهمیده و بهنام محمدی که هر دو سیزده ساله بودند، پیدا میشوند که در مدرسه درس ایثار و فداکاری را یاد گرفته باشند و با سن کم، کارهای بزرگ بکنند؟ یک سردار دفاع مقدس میگفت بچههای دهه هفتادی در دفاع از حرم حضرت زینب(علیهاالسلام) با سن کمی که داشتند، گل کاشتند و ثابت کردند که اینها با اینکه نسل جنگ و انقلاب نبودند، چهقدر غیرت و بزرگی داشتند.
در همین روزها خبری توجه همه را به خود جلب کرد که نشان داد دهه هشتادیها هم راه بقیهی شیر بچههای این آب و خاک را میروند. این بار قهرمان داستان ایثار و فداکاری پسری اهل ایذه خوزستان بود. یک بزرگمرد کوچک پانزده ساله به نام علی لندی.
علی هجدهم شهریور خانهی خالهاش مهمان بوده است. ناگهان از خانهی همسایهی خالهی علی صدای داد و فریاد و کمک میآید. علی به سرعت خودش را به آن خانه میرساند و میبیند خانه آتش گرفته است و دو خانم در میان آتش گیر کردهاند. او سریع یک پتو پیدا میکند و سعی میکند آن دو نفر را نجات دهد، بعد سراغ پیکنیک آتش گرفته میرود تا آتش را خاموش کند که خودش دچار سوختگی شدید میشود.
علی وقتی در بیمارستان بستری بود، میگفت اگر دوباره این اتفاق بیفتد همین کار را میکند. او به یکی از کسانی که به عیادتش رفته بود، گفته بود آرزویش زیارت کربلاست.
این قهرمان ملی روز یک مهر بر اثر سوختگی از دنیا میرود تا من جواب سؤال خودم را گرفته باشم. هنوز هم غیرت و ایثار در رگهای بچههای ایران میخروشد و سن و سال نمیشناسد. حالا به لیست قهرمانان این میهن یک # دهه_هشتادی اضافه شد: شهید علی لندی.
ارسال نظر در مورد این مقاله