یک آتل چوبی
لیلا سهندی
یک موش بازیگوش
از لانهاش در رفت
انگار او صبرش
امروز هم سر رفت
در بیشهزار و دشت
با شیطنتهایش
افتاد در چاله
در رفت یک پایش
با گریه و زاری
برگشت او خانه
بوسید مادر را
این موش در لانه
مادر برای او
از جنگل خوبی
ای کاش میآورد
یک آتل چوبی
مورچه
فاطمه احمدزاده
هم زیر فرش و زیر پله
هم توی گلدان لانه داری
اصلاً نداری استراحت
هر روز و شب مشغول کاری
*
از میوه و شیرینی و قند
هی لانهات را میکنی پُر
تو کوچکی زورت ولی هست
اندازهی یک دایناسور
*
امروز هم بردی به لانه
یک جبه قند و تکهای نان
شاید درون لانه داری
امشب برای شام مهمان
جشن یلدا
محبوبه صمصامشریعت
امشب چهقدر زیباست!
چون جشن خوب یلداست
دیوان شعر حافظ
در دستهای باباست
کیک و انار شیرین
آورده او به خانه
در سفره میگذاریم
آجیل و هندوانه
با شعرهای حافظ
شیرین شده شب ما
دور همیم و شادیم
صدآفرین به یلدا!
ارسال نظر در مورد این مقاله