گربه‌ی کوچک- مزرعه‌ی طلایی- دیو کرونا

10.22081/poopak.2020.71924

گربه‌ی کوچک- مزرعه‌ی طلایی- دیو کرونا


گربه‌ی کوچک

سمانه تقی‌پور

یک گربه‌ی کوچک

بالای دیوار است

آن‌جا نشسته او

انگار بی‌کار است

 

شاید که مامانش

رفته است تا بازار

تنها شده حالا

بی حوصله‌ست انگار

 

من می‌برم الآن

توپی برای او

تا او نباشد باز

ناراحت و اخمو  

 

مزرعه‌ی طلایی

فاطمه احمدزاده

مزرعه شد طلایی

خوشه‌ها شد همه زرد

داسی آمد تمامِ

خوشه‌ها را درو کرد

 

بعد هم دانه و کاه

کم کم از هم جدا شد

کاه شد سهم گله

دانه هم سهم ما شد

 

دست دادند با هم

خاک و خورشید و باران

گله شد سیر و خوش‌حال

سفره‌ها شد پر از نان

 

دیو کرونا

فاطمه نقی‌زاده

خیلی دلم تنگ است امروز

از دست تو دیو کرونا

مادربزرگم را ندیدم

نه خاله و نه دایی‌ام را

*

حتماً نشسته توی خانه

بابابزرگ مهربانم

دلتنگ دلتنگم کجایند

حالا عمو و عمه‌جانم؟

*

تا کی در این‌جایی مزاحم

برنامه‌ی نداری؟!

دایی و عمه یا که عمو،

یا خاله‌ای اصلاً نداری؟

CAPTCHA Image