پیامبر نور
نسترن خاتمی
وقتی که دنیا بود
هم رنگ تاریکی
وقتی که خالی بود
از شادی و نیکی
*
وقتی دل مردم
لبریز از غم بود
وقتی که بیمهری
همراه عالم بود
*
تو آمدی از راه
با آیههای نور
از تو جهان ما
زیبا شد و پر شور
*
مانند خورشیدی
بر این جهان سرد
تابیدی و قرآن
با نام تو گل کرد
*
آن شب که تو خواندی
درس محبت را
هدیه به ما دادی
این عبد بعثَت را
یاحسین(علیه السلام)
اکرمالسادات هاشمیپور
باز هم یک روز خوب
باز هم یک روز شاد
نام زیبای تو را
مینویسم با مداد
با مداد سبز خود
توی یک برگ سفید
مینویسم یا حسین
روز میلادت رسید
نام تو گل میکند
توی باغ دفترم
میشوم پروانهای
دور نامت میپرم
خواب قند
زهرا داوری
یک درخت توت تنها
کنج دیوار ایستاده
جای برگ و میوه و گل
شاخهاش گنجشک داده
*
باد و بورانها حسابی
شاخ و برگش را تکانده
روی دوشش چند روز است
یک شنل از برف مانده
*
خواب خوش میبیند انگار
بر لبش لبخند دارد
احتمالاً توی خوابش
باز توت قند دارد
ارسال نظر در مورد این مقاله