جشن شیرین

10.22081/poopak.2022.72503

جشن شیرین


داستان مذهبی

جشن شیرین

حانیه اکبرنیا

پارسال به خاطر خطر بیماری کرونا، جشن نیمه‌ی شعبان را در مسجد برگزار نکردیم؛ اما امسال حاج‌آقا رضایی بعد از نماز جماعت اعلام کرد فردا در مسجد جشن برگزار می‌شود. البته با رعایت مسائل بهداشتی.

صبح روز عید هر کدام از بچه‌ها به کاری مشغول شدند، یاسین و علی کفش‌های مردم را مرتب می‌کردند، احمد به کسانی که ماسک نداشتند، ماسک می‌داد، من و محسن هم شیرینی و شربت تعارف می‌کردیم. بعضی‌ها هم نذرهای خود را پخش می‌کردند، یکی نقل می‌داد، یکی شکلات...

نزدیک اذان ظهر با بچه‌ها کنار حوض مسجد وضو می‌گرفتیم. که احمد گفت: «بچه‌ها امروز کسی عمورحیم را دیده ‌است؟»

همه گفتیم: «نه او را ندیده‌ایم.»

یاسین که تازه به محله‌ی ما آمده بود پرسید: «عمورحیم کیه؟»

محسن گفت: «عمورحیم از اهالی قدیمی محله است. هر سال نذر داشت. روز تولد امام زمان(عج الله تعالی فرجه) تعداد زیادی کتاب دعای عهد1 به مسجد می‌آورد و بین مردم پخش می‌کرد؛ اما امسال از او خبری نیست!»

احمد گفت: «عجیبه که تا الآن نیومده.»

صدای اذان از بلندگوی مسجد بلند شد. ناگهان خانم میان‌سالی وارد مسجد شد. از دور به سمت ما آمد و سلام کرد. بعد بسته‌ای از کیفش درآورد و به سمتم گرفت. با غصه گفت: «می‌شه لطف کنید این‌ بسته‌ی کتاب‌ها را بین مردم پخش کنید.» او کتاب‌ها را داد و راه افتاد که برود.

- کتاب‌ها را از بسته بیرون آوردم و با تعجب گفتم: «دعای عهده؟»

احمد گفت: «شاید این‌ کتاب‌ها از طرف عمورحیم باشه. پس خودش چرا نیومده؟ نکنه...»

به سمت خانم دویدیم او را صدا زدیم.

احمد گفت: «ببخشید شما با عمورحیم نسبتی دارید؟ هر سال او در روز جشن برای همه کتاب دعا می‌آورد.»

خانم بغضش گرفت و با ناراحتی گفت: «پدرمه. الآن چند روزی است که به سختی کرونا گرفته است، الآن هم در آی سی یو بیمارستان است. حالش بده. براش خیلی دعا کنید.» این را گفت و با گریه رفت.

احمد گفت: «بهتر است به حاج‌آقا رضایی اطلاع بدیم.»

خود احمد بین نماز پیش حاج‌آقا رضایی رفت و ماجرا را برایش تعریف کرد.

حاج‌آقا رضایی بعد از اقامه‌ی نماز رو به نمازگزاران ایستاد و گفت: «همان‌طور که می‌دانید امروز، روز تولد امام زمان(عج الله تعالی فرجه)  است خدا هیچ‌وقت زمینش را بدون حجت و امام نمی‌‌گذاره. همه ما منتظریم تا یک روز امام زمان‌مان ظهور کنه و به همه بدی‌های دنیا پایان بدهد. وظیفه‌مان این هست که تو این دوران برای سلامتی آقا امام زمان(عج الله تعالی فرجه) دعا کنیم و خودمان را برای ظهور حضرت آماده کنیم. یکی از دعاها، دعای عهده. هر سال پیرمرد محله‌ی ما آقارحیم در این روز، بین مردم دعای عهد پخش می‌کرد. امروز به ما خبر رسید که متأسفانه، درگیر بیماری کرونا شده. ما الآن برای ظهور آقا امام زمان و سلامتی همه‌ی بیماران دعای عهد را زمزمه ‌کنیم.

***

چند روز بعد از جشن نیمه‌ی شعبان، نوه‌ی عمورحیم با خوش‌حالی به مسجد آمد و خبر داد حال بابابزرگش بهتر شده و از بیمارستان مرخص شده است.

کرونا هنوز کامل از بین نرفته بود و ما باید مواظب خودمان بودیم. ناگهان نگاهم به نوشته‌ی روی دیوار مسجد افتاد. نوشته‌ای که یک قسمت از دعای عهده بود: «خدایا! این اندوه را از این امت به حضور آن حضرت برطرف کن و در ظهورش برای ما شتاب فرما، که دیگران ظهورش را دور می‌بینند و ما نزدیک می‌بینیم، به مهربانی‌ات ای مهربان‌ترین مهربانان.»

  1. می‌گویند دعای عهد از قول امام صادق(علیه السلام) بیان شده است. این دعا پیمان وفاداری با امام زمان(عج الله تعالی فرجه) است.
CAPTCHA Image