کبوتر نامهرسان
به کوشش: سعادتسادات جوهری
خداجونم خداجون
دوستت دارم فراوون
چون که تو به ما دادی
نعمتهای زیادی
مامان و بابا دادی
خورشید زیبا دادی
ماه و ستاره دادی
ساحل و دریا دادی
چهقدر قشنگه هر چی
که تو دنیا میبینم
خدای مهربونم
من از شما ممنونم
مریم ونکی- کلاس دوم
****
جر جر، جر جر
باران که میبارد من میروم حیاط و به باغچه نگاه میکنم.
باران روی گل و گیاههای کوچک باغچه میبارد و شبنمهای بارانی گلها را خیلی قشنگ میکند.
من میگویم: «خدایا ممنونم از باران که روی باغچه بارید.»
نم نم
وقتی برف نم نم میبارد. من با خوشحالی شال و و ژاکت بافتنیام را میپوشم و میروم توی حیاط.
دستم را بالا میگیرم. برف میبارد و من میگویم: «خدایا ممنون از برف سفید. ممنون که به ما آسمان دادی.»
عزیزجون میگوید: «هر چیزی که دوست داری باید بگویی خدایا شکرت!»
من باران. برف، مامان، بابا، عروسکهایم و گلهای باغچه را خیلی خیلی دوست دارم.
پس خدایا هزارتا، نه بیشتر از هزار هزارتا از تو ممنونم. مثل عزیزجون که میگوید: «خدایا شکرت هزار هزاربار!»
زینب ونکی- کلاس پنجم
***
مادرم بهترین مادر دنیاست. وقتی صبح از خواب بیدار میشوم، با مهربانی کنارم میآید و میگوید: «سیدفاضل صبح بخیر.»
من در کتاب هدیههای آسمانی خواندم که مادر یکی از نعمتهای خدای مهربان است.
پس همیشه میگویم خداجونم شکرت که به من نعمتی مثل مادر دادی.
من بعضی وقتها برای مامانم نامه مینویسم و میگویم: «مامان قشنگم خیلی خیلی دوستت دارم!»
راستی امسال به کمک برادرم میخواهم یک هدیه به مناسبت روز مادر بخرم. چندبار از مادرم پرسیدم: «چه هدیهای دوست داری؟»
مادرم هر بار که این سؤال را میپرسم، صورتم را میبوسد و میگوید: «بهترین هدیه همین است که تو مثل همیشه پسر خوب و درسخوانی باشی.»
خداجونم کمک کن همیشه پسر خوبی برای مادرم باشم.
سید محمدفاضل جوهری- هشتساله- کلاس دوم
***
«سلام ماه بهمن
تو ماه انقلابی
برای شبهای ظلم
تو نوری، آفتابی
به میهن عزیزم
تو را امام بخشید
تو چون گلی شکفتی
به روی برفِ امید»
مطهره اسماعیلی- دهساله- کلاس پنجم
***
«خیلی از آدمهای خوب که دوست داشتند، انقلاب اسلامی پیروز شود در مقابل حکومت طاغوت مبارزه کردند.
برای دفاع از اسلام و کشور جان دادند و به شهادت رسیدند تا مردم آسایش داشته باشند؛
اما اگر آن روزها این شهدا ایثار نمیکردند، انقلاب اسلامی به پیروزی نمیرسید و دین اسلام به خطر میافتاد.
پس بیایید ما برای جبران تلاشهای شهدای عزیزمان سعی کنیم از راه دین و دانش کاملکنندهی راه ناتمام آن بزرگواران باشیم.»
پروانه نبیزاده- دوازدهساله- پایه هفتم
***
تقدیم به مادر مهربانم
ای مادر عزیزم
تو خوب و مهربانی
برای لحظههایم
به رنگ آسمانی
در چشمهای تو هست
نورِ قشنگِ خورشید
در دستهای تو هست
شکوفههای امید
با عطر خوب دعات
شکوفهها میبارند
به روی دشت قلبم
شادی و عشق میکارند
ساراسادات سجادی- نهساله- کلاس چهارم
***
قبلاً که مدرسهها باز بود، بهمن که میشد مدرسه حال و هوای دیگری داشت.
به مناسبت دههی فجر و پیروزی انقلاب اسلامی ایران هر روز برنامههای مختلف داشتیم.
بعضی روزها افرادی به مدرسه میآمدند و برایمان از خاطرات انقلاب میگفتند.
از اینکه چهقدر سختی کشیدند و اینکه تعداد زیادی از جوانان ایران عزیز ما برای پیروزی انقلای اسلامی شهید شدند.
راستش من هم خودم را یک انقلابی میدانم؛ چون هم امام خمینی(ره) را دوست دارم و هم میخواهم یا درس خواندن و الگو گرفتن از زندگی شهیدان قدر این پیروزی را بیشتر بدانم.
کاش دوباره مدرسهها باز شود و ما هم این سرود را با هم بخوانیم:
«بیست و دوی بهمن، بیست و دوی بهمن،
روز از خود گذشتن
روز آزادی ما، روز نجات میهن
روز پیروزی ما، روز شکست دشمن»
امیرمهدی جودی
ارسال نظر در مورد این مقاله