10.22081/poopak.2022.72954

همه جمع هستند(2)

ادامه از صفحه قبل

همه جمع هستند

کدام از اسم‌هایی که در کتاب بود را در اطراف خود ندارید، ولی دوست دارید که داشته باشید؟

کوروش: من برادر ندارم و دوست داشتم برادر داشته باشم و صدایش بزنم داداش!

علیرضا: من که عمو ندارم. خیلی دوست دارم داشته باشم خیلی خیلی.

رادین: من دایی ندارم، خیلی دلم می‌خواهد داشته باشم چون دایی‌ها مهربان هستند. آدم می‌تواند حرف‌های یواشکی‌اش را به دایی هم بزند و از نظر من هرچه خانواده بزرگ‌تر باشد بهتر است و ما بیش‌تر می‌توانیم به هم کمک کنیم.

اگر شما بودید اسم کتاب را چه چیزی می‌گذاشتید؟

علیرضا: خانواده‌ی من.

رادین: من اسم این کتاب را در مورد همان خانواده انتخاب می‌کردم؛ زیرا در آن نکات و اطلاعات زیادی درباره‌ی خانواده به کار رفته است.

کوروش: اما به نظر من این هم قشنگه: «من فامیل‌هایم را دوست دارم»، چون از فامیل هم حرف زده. فقط خانواده نیست.

خب ببینم چه چیز این کتاب برای شما جالب بود و دوستش داشتید؟

رادین: این‌که بسیار آموزنده بود و اطلاعات زیادی در مورد خانواده به ما می‌داد و ما را بیش‌تر با افراد نزدیک‌مان آشنا می‌کرد.

کوروش: قسمتی که برادر بود را بیش‌تر دوست داشتم. مثال‌هایش قشنگ بود.

علیرضا: این‌که ما را با فامیل آشنا می‌کرد و درباره‌ی خانواده با ما حرف می‌زد.

جایی از کتاب بود که شما را خسته و کلافه کند و بخواهید که نویسنده تغییرش دهد؟

کوروش: نه، من که همه‌ی مطالب کتاب را دوست داشتم.

علیرضا: راستش توضیح اضافه درباره‌ی شخصیت‌ها داشت که خسته‌ام می‌کرد.

رادین: بله. بهتر بود که نویسنده بعضی از مثال‌هایی که نیاز به مطرح کردن نبود و گفتنش و نگفتنش خیلی فرق نداشت را حذف کند.

جای خالی چه مطلبی در کتاب کم بود که دوست داشتید نویسنده درباره‌ی آن صحبت کند؟

رادین: این کتاب، کتاب بسیار عالی‌ای است و من واقعاً کتاب را دوست دارم، ولی در این کتاب می‌توانست بعضی از شغل‌هایی که در آن مطرح شده بود را توضیح دهد تا ما بیش‌تر با شغل‌های آن آشنا شویم.

علیرضا: دوست داشتم درباره‌ی پسرخاله و دخترخاله و پسرعمو و دخترعمو و پسردایی و دختردایی و پسرعمه هم صحبت می‌کرد. درباره‌ی بازی‎ها و شادی‌های‎شان.

کوروش: دوست داشتم در مورد آینده‌ی رابطه‌ای که خانواده و فامیل می‌توانند باهم داشته باشند صحبت می‌کرد.

CAPTCHA Image