10.22081/poopak.2022.73354

آثار خوب بچه ها

کبوتر نامه‌رسان

به کوشش: سعیده اصلاحی

راه جدید درمان

دایی‌رضا بیمار شده بود و دکتر به او دارو داده بود. او باید هر هشت ساعت، یک قرص سرماخوردگی می‌خورد. مادر گوشی همراهش را طوری تنظیم کرد که هر هشت ساعت، یک تک زنگ بزند تا او متوجه شود که زمان خوردن قرص سرماخوردگی دایی است. مدتی بعد، مادر تلفن همراه خود را برداشت و راه‌هایی برای بهتر شدن بیماری دایی‌رضا در فضای مجازی جست‌وجو کرد. او با کمک آن اطلاعات، راهی پیدا کرد تا حال دایی زودتر بهبود پیدا کند.

همان روز مادر به من گفت: «برای حل هر مشکلی، راه‌های جدید هم وجود دارد و این یکی از فایده‌های فضای مجازی ا‌ست.»

نازنین‌فاطمه میثمی– 11 ساله

پیام جدید

حسن خوش‌حال بود؛ چون بالأخره قرار بود بعد از مدت‌ها دوستش را ببیند. او چند وقت بود پیام داده بود که به دیدنش خواهد آمد. وقتی روز ملاقات رسید، حسن هیولای بازی رایانه‌ای‌اش را مقابل خودش دید که قصد داشت به او حمله کند. او در بازی اصلاً از آن هیولا نمی‌ترسید؛ اما حالا...

حسن داشت با او می‌جنگید که از خواب بیدار شد. او خیلی خوش‌حال بود که این ماجرا فقط یک خواب بوده است.

با خودش گفت: «باید برای دیدن دوست عزیزم آماده شوم و با هم قرار بگذاریم به جای بازی‌های ترسناک و خشن کامپیوتری، بیش‌تر به دیدار هم برویم و بازی‌های سالم و شاد انجام دهیم.»

محمدکیان حیدرزاده– کلاس ششم

برادر مهربان

خواهر کوچک پدرام، مریض شده بود و باید در ساعت‌های مختلف، چند نوع دارو می‌خورد. مادر، هم مشغول کارهای خانه بود و هم باید به دخترکوچولویش رسیدگی می‌کرد. پدرام که حال بد خواهرنازش را دید تصمیم گرفت تلخی داروها و سختی بیماری را برای او آسان کند. اول گوشی مادرش را سر ساعت‌های دقیق تنظیم کرد تا زمان خوردن دارو فراموش نشود. بعد سعی کرد با کتاب خواندن، قصه گفتن، نقاشی کردن و کارهای هیجان‌انگیز دیگر، روزهای سخت بیماری را برای خواهرش آسان کند و مادرش هم بتواند با خیال راحت، مشغول انجام کارهای منزل شود.

بعد از چند روز، حال خواهر پدرام خوب خوب شد. او با شوق و ذوق، روی برادر مهربانش را بوسید که برای بهبودی‌اش خیلی تلاش کرده بود. مادر هم دو فرزندش را در آغوش گرفت و گفت: «به داشتن گل‌هایی مثل شما افتخار می‌کنم.»

یسنا منصوری– 9 ساله- کلاس سوم

 

پاییز رنگی

به به رفتیم به پاییز

با باد و برگای ریز

به بارونای نم نم

دور بشه دل‌ها از غم

 

پاییز فصل خزونه

فصل پیر و جوونه

پاییز چه‌قد قشنگه

ببین چه رنگارنگه

 

فصل به این قشنگی

داره سه ماه رنگی

مهر و آبان و آذر

پرستو می‌ره سفر

رها بابایی

مراقب باش

مدتی بود که مریم در موقع مطالعه یا نوشتن مشق، سردرد می‌گرفت و خسته می‌شد. مادرش خیلی نگران بود و فکر می‌کرد مریم دیگر درس خواندن را دوست ندارد. چند روز بعد مادر به خاطر سردردهای زیاد، او را به دکتر برد. و فهمید دلیل این خستگی، استفاده‌ی زیاد او از گوشی همراه است.

وقتی آن‌ها به منزل برگشتند مادر به مریم گفت: «دخترم نگاه کردن زیاد به صفحه‌ی گوشی همراه برای سلامتی ضرر دارد. تماشای همه‌ی فیلم‌های تبلیغاتی یا سرگرم‌کننده مناسب نیست. بهتر است فقط برای کارهای مهم و ارزشمند مثل تحقیق برای درس‌ها یا تماس با دوستان و اقوام از گوشی استفاده کنی.» مریم می‌دانست مادر مثل همیشه درست می‌گوید. برای همین به او قول داد از این به بعد برای استفاده از گوشی و فضای مجازی، دقت و توجه بیش‌تری داشته باشد.

مبینا حاتمی -11ساله– کلاس پنجم

پل دوستی

من دوستان زیادی دارم

در همه جای دنیا

در سرزمین‌هایی که فقط اسم‌شان را شنیده‌ام

در شهرهایی که فقط عکس‌شان را دیده‌ام

من با قصه‌هایم، با شعرهایم، با نقاشی‌هایم

با آن‌ها دوست می‌شوم.

من با کمک پدر و مادر عزیزم

شعرها و قصه‌ها و نقاشی‌هایم را

در یک گروه هنری مجازی منتشر می‌کنم

دوستانم که عضو این گروه هستند

آثار مرا می‌بینند و نظر می‌دهند

نظرات آن‌ها برای من خیلی باارزش است

گوشی همراه و رایانه برای من یک پل هستند.

یک پل نامریی برای دوستی‌های پایدار و خوب.

مرصاد بخشنده- 11ساله– کلاس پنجم

دنیای ناشناخته

پدرها و مادرها دوست ندارند ما بچه‌ها ساعت‌های زیادی را در فضای مجازی بگذرانیم. البته آن‌ها نگران سلامتی ما هستند. اما من فکر می‌کنم ما باید وقت بیش‌تری برای هم صرف کنیم. مامان‌ها و باباها درگیر کارها و شغل‌شان هستند و ما بچه‌ها برای سرگرم شدن گاهی سراغ رایانه می‌رویم. دنیای مجازی یک دنیای ناشناخته است؛ اما اگر درست از آن استفاده کنیم خیلی مفید خواهد بود. مثلاً کلاس‌های رایگان آموزش از راه دور یا بازی‌های مفید برای یادگیری زبان یا آموزش نقاشی می‌تواند خیلی شاد و آموزنده باشد.

ما می‌توانیم از دنیای مجازی یک دنیای جدید و مفید برای هم بسازیم.

یارتا کیمیایی- 8ساله

CAPTCHA Image